مرکز مشاوره ، برنامه ریزی و اخذ پذیرش در مقاطع مختلف تحصیلی ( دیپلم / پیش دانشگاهی / کاردانی / کارشناسی / کارشناسی ارشد / دکترا ) در داخل و خارج از کشور

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
نظر سنجی
دیگر موارد
آمار وب سایت

افکار و اعمال وسواس گونه بسیار زیاد هستند.  در ارتباط با  مسایل جنسی هم افکار و اعمال وسواس گونه زیادی در موارد مختلف وجود دارد که  هم می تواند انحراف باشد و هم اختلال. که شاید تفکیک آنها در اینجا اهمیت  زیادی برای ما نداشته باشد (البته همه آنچه که در اینجا گفته می شود بر  اساس تجربیات بالینی است). انواع وسواس جنسی که از نظر کمیت و کیفیت در  افراد متفاوت بسیار متفاوت است.  تنوع وسواس گونه در ایجاد ارتباط  جنسی با  افراد متفاوت از جنس مخالف که پس از آن فرد احساس  گناه و ناراحتی و  پشیمانی می کند. این افراد گاهی اوقات رابطه را تا حدی پیش می برند ولی پس  از آن بدون انجام کاری عقب نشینی می کنند. گاهی اوقات فردی فقط وسواس بیان  کلمات جنسی را دارد. انواع دیگر وسواس جنسی، وسواس افکار جنسی در هنگام  صحبت با جنس مخالف یا حتی موافق می باشد. یکی دیگر از انواع وسواس جنسی خود  ارضایی می باشد و غیره.

یکی  از عوامل  این اختلال افسردگی است. به هرحال همچون دیگر اختلالات  روانی-جنسی،  مشاوره روانشناسی و هیپنوتیزم درمانی (هیپنوتراپی) بهترین روش  درمان این اختلال می باشند.

 

اختلالات جنسی و انحرافات جنسی و هیپنوتیزم درمانی:

 

 

 

تعریف اختلالات جنسی:

 

اختلالات جنسی را می توان به نوعی یک ناتوانی جنسی در مقاربت جنسی موفق با شریک جنسی خود تعریف نمود. که از نظر کیفی یک اختلال با اختلال جنسی دیگر متفاوت است. برای مثال فردی که دارای زود انزالی جنسی است ممکن است قادر به مقاربت جنسی باشد. اما در به رضایت رساندن شریک جنسی خود ناتوان باشد. ولی کسی که به هر دلیلی در هنگام مقاربت در نعوظ جنسی (مردان) ناتوان است این ناتوانی جنسی با ناتوانی در به اوج لذت جنسی رساندن شریک جنسی خود بسیار متفاوت می باشد. انواع اختلالات جنسی عبارتند از: ناتوانی در نعوظ (erection disability) ، اختلالات انزال، مانند زود انزالی، دیر انزالی، بی میلی جنسی، سرد مزاجی جنسی، درد جنسی (واژینیسم)، فوبی جنسی و یا ترس جنسی (ترس از مقاربت که بیشتر مخصوص خانم ها می باشد) و .... .

تعریف انحراف جنسی:

انحراف جنسی یک اختلال جنسی است که تمایلات جنسی فرد خارج از چارچوب رابطه جنسی طبیعی باشد. برای مثال تمایلات جنسی همجنس خواهانه (به جز افرادی که دارای نقص جسمانی می باشند)، خود ارضایی، مازوخیسم جنسی یا خود آزاری جنسی، سادیسم جنسی یا دیگر آزاری جنسی، فتیشیزم یا شئ پرستی جنسی (لذت جنسی از پای جنس مخالف و اشیا مرتبط)، حیوان خواهی یا زوفیلیا، کودک آزاری یا پدوفیلیا، مبدل پوشی یا ترنسوتیزم، خود نمایی جنسی یا اگزیبیشنیزم، چشم چرانی یا تماشاگری جنسی یا وویریسم  اسکوپوفیلیا و ... .

علل اختلالات و انحرافات جنسی:

بطور کلی علت همه اختلالات و انحرافات جنسی در صورتی که مشکل جسمانی و پزشکی خاصی وجود نداشته باشد بر میگردد به عوامل روانی و تجربیات تلخ و یا شیرین گذشته فرد. بطور کلی یکی از عوامل مهم اختلالات و حتی انحرافات جنسی عامل افسردگی است (این اظهار نظر با توجه به تجربیات بالینی بسیار زیادی است که تا کنون با افراد مختلفی از این دسته بدست آمده است). به اعتقاد من همانطور که در بخش افسردگی گفته شد افسردگی یک پریشانی روانی است که می تواند هم در رفتار و افکار و احساسات فرد آشکار باشد و یا می تواند بصورت پنهان وجود داشته باشد (مثلا چرا یک فردی که کاملا سرحال و با نشاط است ناگهان میبینیم یکروز بعد خود کشی کرده). بنابراین بسیاری از مشکلات و اختلالات رفتاری و ذهنی در ذهن عامه مردم و حتی شاید بسیاری از متخصصین علوم رفتاری و روانشناسی که  آنرا افسردگی نمی دانند اما در واقع علامتی از افسردگی باشد که فرد آن را دارا می باشد. برای مثال  فردی که دچار افسردگی است این افسردگی حالات بی حوصلگی، بی حالی، لذت نبردن از زندگی و ... و همچنین بی میلی و یا مشکلات جنسی (که فرد آنرا افسردگی نمیداند) را بهمراه دارد. دومین عامل اختلالات  و انحرافات جنسی بر می گردد به تجربیات دوران گذشته.تجربیات دوران گذشته در سرنوشت فرد بسیار اثر گذار است. چند مثال برای تفهیم مطلب. پسر بچه چهار ساله ای که در کف اتاق دراز کشیده ناگهان پاهای خواهر خود و ناخن های لاک زده او را می بیند و برایش جذاب و زیبا بنظر می رسد  و آن را می بوسد و یا لیس می زند. این پسر بچه چهار ساله در سن سی سالگی با مشکل فتیشیزم و یا پا پرستی که برایش مشکلات زیادی در ارتباط با جنس مخالف فراهم نموده برای درمان مراجعه می کند که  علایمی  از افسردگی را نیز بهمراه داشت. مردی با همسر خود دچار اختلافات  خانوادگی و نزاع می شود. و پس از مدتی مجددا با هم آشتی می کنند. اما پس از آن بطور کلی تمایل جنسی خود را به همسرش از دست می دهد. جالب اینکه پس از  مدتی با خانمی آشنا میشود و با او ازدواج می کند بدون هیچگونه مشکلی. اما پس از مدتی مجددا بعد  از یک مشاجره و نزاع توان جنسی خود را از دست می دهد. و بسیاری از موارد مشابه دیگر:

پیآمدهای اختلالات و انحرافات جنسی:

پیامدهای این اختلالات با توجه به مسایل فرهنگی و شخصیتی و یا به عبارتی از فرهنگی به فرهنگ دیگر و از شخصی به شخص دیگر متفاوت می باشد. بطور کلی پیآمدهای اختلالات و انحرافات جنسی باعث افسردگی و حالات روانی مرتبط با آن ، روابط اجتماعی مختل، فرو پاشی کانون گرم خانواده، و مشکلات کاری ویا آینده ای گنگ و تاریک برای آن فرد می گردد.  برای مثال فردی که دارای تمایلات همجنس خواهانه است  ممکن است درفرهنگی دچار افسردگی گردد اما درفرهنگ دیگری دچار چنین اختلال عاطفی نگردد. و همینطور در موارد دیگر.

 

درمان اختلالات و انحرافات جنسی با هیپنوتیزم درمانی(هیپنوتراپی):

تمامی اختلالاتی که منشاء روانی دارند بوسیله هیپنوتیزم یا هیپنوتراپی و مشاوره روانشناسی و روان درمانی قابل درمان میباشند. همچنین همه اختلالات و انحرافات جنسی همچون ناتوانی جنسی، زود انزالی، دیر انزالی و عدم انزال، بی میلی و سرد مزاجی جنسی ،عدم ارگاسم، ترس یا فوبی جنسی، واژنیسم یا درد جنسی، همچنین انحرافات جنسی مانند تمایلات همجنس گرایانه، وسواس جنسی، فتیشیزم جنسی، مازوخیسم جنسی، سادیسم  جنسی، و غیره  که منشاء  روانی دارند نیز قابل درمان هستند.

 



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , مقالات روانشناسی , ,
:: برچسب‌ها: مقالات روانشناسی , پالایش یا فیلتر ذهنی , روان شناسی , دلهره , خشم , افسردگی , وسواس , اختلالات شخصیتی , خودباوری , بیماریهای روان تنی , اسکیزوفرنی , کمرویی , تلقین پذیری , مرکز مشاوره تحصیلی رشد دانش , اختلالات جنسی و انحرافات جنسی و هیپنوتیزم درمانی ,
:: بازدید از این مطلب : 151
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : 3 شهريور 1393
.

اکثر نوجوانان و جوانان هنگامیکه با موقعیت های تهدیدآمیز رو به رو می گردند، دچار احساس ترس و اضطراب می شوند. بوجود آمدن ترس و اضطراب باعث بوجود آمدن یک سری واکنش های نابهنجار در فرد می شود که با فشار روانی توام است. برخی از این واکنش عبارتند از: تپش سریع قلب، لرزش بدن، عرق بیش از حد معمول بدن، تکرر ادرار، عدم کنترل ادرار و ... همگی از نشانه های ترس و اضطراب و از عوارض آنهاست. البته لازم به ذکر است که ترسها را می توان به دو دسته تقسیم کرد.

- ترسهای طبیعی و بهنجار- که احساس ترس در برابر یک خطر واقعی یک تجربه بهنجار  پدید می آید مانند عبور از یک منطقه خطرناک در شب.

- ترسهای نابهنجار- که منظور ترسی است که از خطر  واقعی نبوده و اکثر مردم در چنین موقعیتی نمی ترسند. مانند ترس از حیوانات، ترس از صحبت کردن در جمع، ترس از مکانهای بسته و ... که فرد مبتلا به آن از غیرمنطقی بودن آن آگاه است.

یکی از انواع این ترسهای نابهنجار که در دوره نوجوانی و جوانی بسیار دیده می شود «سرخی هراسی یا ترس از سرخ شدن صورت» است که یک تر س غیر معمول و غیرمنطقی از سرخ شدن صورت است.

 

 جهت دیدن بقیه مطلب بر روی گزینه ادامه مطلب کلیک نمایید



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , مقالات روانشناسی , ,
:: برچسب‌ها: روانشناسی , روانشناسی کودک , نقش پدر و مادر , مشاوره تحصیلی رشد دانش , نیازهای فرزاندان , نیازهای مادی و معنوی کودکان , نقش نوازش جسمی در کودکان , نقش نوازش روحی برای کودکان , مشاوره تحصیلی رشد دانش , فرزانگان رشد دانش ,
:: بازدید از این مطلب : 232
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : 30 تير 1393

مقدمه لازم نیست. این تیتر، خودش گویاست. به جای مقدمه، فقط از دوستان محجوب این صفحه قول می گیریم که هنگام اجرای این دستورالعمل ها، با یکی دو شکست، میدان را خالی نکنند. زیاده عرضی نیست جز این که تسلط بر تکنیک های ضدخجالت و کسب مهارت های معاشرتی، مثل کسب سایر مهارت ها، نیازمند پشتکار و تمرین مداوم است. به همین سادگی!

۱) روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزایش خواهد داد.

۲) به دیگران کمک کنید. منتظر نشوید که ازتان کمک بخواهند. به دنبال کمک کردن به این و آن، باید بدوید. این یک دستورالعمل است… ماشین یک نفر وسط خیابان خراب شده و روشن نمی شود و حالا راننده منتظر است کسی بیاید کمکش کند و ماشین را هُل بدهد… همسایه تان از بازار برمی گردد و دستش حسابی پر است و زنبیل دارد از دستش می افتد…پیرمرد مغازه دار، زورش نمی رسد که به تنهایی، کرکره مغازه را بدهد بالا… خب، چرا معطلید؟ مگر نمی خواستید تمرین های ضد خجالت تان را شروع کنید؟ چه بهتر از این؟ با این تیر، خیلی بیشتر از یکی دو نشان را خواهید زد. مطمئن باشید. خرجش فقط دو کلمه است: کمک نمی خواهید؟ (البته لبخند و ارتباط چشمی را هم هنگام ادای این دو کلمه فراموش نکنید). نمی دانید چقدر موثر است!

۳) دل تان می خواهد وقتی وارد یک جمع می شوید، با شما چطور برخورد کنند؟ دوست دارید با لبخند به استقبال تان بیایند؟ به تان توجه کنند؟ به حرف هایتان صمیمانه گوش کنند و صمیمانه با شما هم کلام شوند؟ و چیزهایی از این قبیل؟ بسیار خب. می گویند خجالتی ها، خجالتی ها را خوب می شناسند. خجالتی های جمع را پیدا کنید و با آن ها همان طوری رفتار کنید که دل تان می خواهد با شما رفتار شود. با سوال های صمیمانه تان، آن ها را به صحبت کردن وادار کنید و جواب هایشان را با رغبت بشنوید. این کار، هم برای معاشرتی تر شدن آن ها مفید است، هم برای خودتان یک تمرین تمام عیار مجلس آرایی است. شروع کنید و ببینید که چقدر روی خودتان تاثیر می گذارد!

۴) وقتی به یک محفل رودربایستی دار، مثلا به یک مهمانی رسمی، دعوت می شوید، وقت تان را طوری تنظیم کنید که زود برسید. این نکته در عین سادگی، بسیار مهم است. حداقل فایده اش این است که با سنگینی فضای جلسه، زودتر آشنا می شوید و کم کم ترس تان از آن جمع می ریزد. امتحان کنید! وقتی یک جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ می شود، حس خجالت تان خیلی کم تر است نسبت به وقتی که ناگهان به یک مجلس شلوغ وارد می شوید. معمولا آن هایی که دیرتر به چنین محافلی وارد می شوند، استرس بیشتری را پشت سر می گذارند و آن هایی که زودتر می رسند، راحت تر با تازه واردها ارتباط برقرار می کنند.

۵) از هم صحبت خود تعریف کنید. این که دیگر کاری ندارد. هم آسان است، هم فوق العاده موثر. اغلب آدم ها وقتی ازشان تعریف می کنید، ذوق می کنند و بیشترشان آن قدر ذوق می کنند که به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند هم صحبتی با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجرای این تکنیک باید مواظب مغزتان هم باشید؛ چرا که ممکن است جای دندان های کسی که ازش تعریف کرده اید، رویش باقی بماند. ضمنا هنگام تعریف و تمجید از این و آن، به هیچ وجه لازم نیست دروغ بگویید. اگر کمی دقت کنید، مطمئنا در هر آدمی بالاخره یک چیزی پیدا می کنید که قابل تعریف باشد. البته تعریف هایتان هم نباید خیلی بی ربط باشد. مثلا وقتی کسی دارد درباره یک موضوع فلسفی با شما صحبت می کند، خیلی بی ربط است اگر بگویید: پیراهن تان چقدر قشنگ است! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقه مند نشان بدهید و از جالب بودن آن موضوع صحبت کنید.

۶) نقش آفرینی کنید. نقش آفرینی، یک اسلحه مخفی است که حتی مطمئن ترین و بااعتمادبه نفس ترین آدم هایی هم که شما سراغ دارید، از آن بهره می گیرند. شما دل تان می خواهد وقتی به یک جمع وارد می شوید، چگونه رفتار کنید؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ خب، همه این ها را می توانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین کنید. همه ما آدم ها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش آفرینی جلوی دوربین شاید کار آسانی نباشد (من واقعا نمی دانم سخت است یا آسان)؛ ولی نقش آفرینی در خلوت و در مقابل آینه را مطمئن ام که کار آسانی است. تمرین های مکرر این چنینی، ناخودآگاه تان را به همان سمتی می برد که بیشتر تمرینش را می کنید و کم کم شما همانی خواهید شد که دل تان می خواهد.

۷) هیچ وقت هیچ کس را تحقیر نکنید و خصوصا در حضور جمع از چنین کارهایی پرهیز کنید. همه ما آدم ها به آرامش و کمک دیگران احتیاج داریم؛ نه به دشمنی و آزار و اذیت شان. مطمئنا وقتی شما کسی را تحقیر یا مسخره کنید، او هم به دنبال بهانه ای خواهد گشت تا این لطف شما را جبران کند! انرژی منفی برای این و آن نفرستید تا انرژی منفی برای تان نفرستند. موقع انتقاد کردن از این و آن هم، یادتان باشد که نباید از هیچ کس در حضور جمع با تندی و خشونت انتقاد کنید. وقتی ارتباط تان با دور و بری ها دوستانه و صمیمانه باشد، آن ها هم برای رفع این جور مشکلات و از جمله برای رفع این حس خجالت درونی به شما کمک خواهند کرد.

۸) خیلی هم ایده آل گرا نباشید! قرار نیست با هر جوکی که شما تعریف می کنید، همه غش و ریسه بروند. قرار نیست با هر حرفی که می زنید، همه به به و چه چه کنند. برای هیچ کس دیگری هم قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. مطمئن باشید که دیگران هم استانداردهایشان را این قدر دست بالا تعریف نمی کنند. وقتی در یک جمع حضور دارید، کسی از شما انتظار ندارد که فوق العاده باشید. برای جمع، این مهم است که شما با آن ها همراه باشید، فقط همین! این را هم یادتان باشد که خیلی از خانم ها و آقایان اصلا با آدم های پرحرف و شوخ و مجلس آرا میانه خوبی ندارند. و یک خبر خوب دیگر برای خجالتی های عزیز: سکوت و کم حرفی شما را معمولا به پای فروتنی، حجب و حیا و بزرگ منشی تان می گذارند و چه صفتی بهتر از این چند صفت؟ راستی یادتان باشد که، در ملاقات اول تان با هیچ کس زیاد حرف نزنید و اطلاعات شخصی تان را رو نکنید. چه لزومی دارد؟ این کار را متاسفانه بعضی ها برای پنهان کردن آن حس خجالت درونی شان انجام می دهند. غافل از این که دیگران، این کار را غالبا این طور تفسیر و تعبیر می کنند که فاعلان این فعل، آدم های کم ظرفیت و سرخورده یا آدم های گوشه گیر و تنهایی هستند.

۹) ارتباط چشمی در برقراری یک ارتباط موثر، خیلی مهم است. حتما به چشم طرف مقابل تان نگاه کنید. چه وقتی دارید صحبت می کنید، چه وقتی که دارند با شما صحبت می کنند. این ارتباط چشمی را ترجیحا با یک لبخند ملایم و حالت دوستانه همراه کنید. اگر به هر دلیلی از برقراری یک ارتباط چشمی مناسب ناتوانید، سعی کنید به پیشانی طرف مقابل تان نگاه کنید. از معجزه نفس های عمیق هم غافل نشوید؛ چون به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت کنید که با نفس های عمیق، آرامش را به وجودتان برگردانید. این تمرین را می توانید خیلی راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهید. مطمئن باشید که هیچ کس نمی فهمد این کار شما چه معنایی دارد. باور کنید که اصلا کسی حواس اش به شما نیست. راحت باشید.

۱۰) اگر خجالتی باشید، احتمالا تنهایی را به فعالیت های جمعی ترجیح می دهید. خب، می توانید، از این فرصت مغتنم استفاده کنید و چیزی یاد بگیرید. آدم هایی که تنهایی را دوست دارند، معمولا روحیه شان با هنرآموزی جور است. روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزایش خواهد داد. تا می توانید کتاب بخوانید و اطلاعات کسب کنید. روزنامه، مجله، برنامه های آموزشی، اینترنت و… به زودی، روزی می آید که باید حرفی برای گفتن داشته باشید. خودتان را برای آن روز آماده کنید.

۱۱) شکست هایتان را تدبیر کنید. وقتی دارید برای کسب مهارت های ضد خجالت تلاش می کنید، یادتان باشد که مثل هر تلاش دیگری، ممکن است شکست هایی هم در سر راه تان باشد. ولی قرار نیست شما از میدان فرار کنید. تا رسیدن به پیروزی نباید دست از تلاش بردارید. فراموش نکنید که نوابغ هم بارها و بارها در مسیر تلاش هایشان شکست خورده اند؛ اما دست از کار نکشیده اند. این را هم یادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشی از شرایط باشد، نه ناشی از اشتباه شما. مثلا ممکن است شما نتوانید در میان بحث دو نفر دیگر وارد شوید و آن ها را همراهی کنید تنها به این علت که بحث آن ها خصوصی بوده و یا ممکن است سر صحبت را با کسی باز کرده باشید که او در آن لحظه به گرفتاری ها و مشکلات دیگر زندگی اش فکر می کرده و اصلا دل و دماغ صحبت کردن نداشته است و… به هر حال، سعی کنید از هر شکست تان، مثل نابغه ها، درس تازه ای بگیرید و آن درس تازه را در تمرین های بعدی به کار ببندید.

۱۲) همیشه آماده و به روز باشید. مطلع و گوش به زنگ. کتاب بخوانید، روزنامه، مجله، اینترنت و… اخبار روز دنیا را پیگیری کنید. اخبار هنری، فرهنگی، علمی، سیاسی و… داشتن این اطلاعات به شما کمک می کند که همیشه حرف های شنیدنی در آستین داشته باشید. سوال های حاضر و آماده هم غنیمت اند. از این قبیل سوال ها همیشه همراه داشته باشید. طرح یک سوال صمیمانه و مودبانه معمولا نقطه شروع مناسبی برای ورود به بحث دیگران است و هر قدمی هم که برای چنین هم کلامی هایی بردارید، مطمئنا قدم بعدی آسان تر و آسان تر می شود. از سلیقه ها و علاقه های دوروبری هایتان هم باید باخبر باشید. این طوری راحت تر می توانید هم صحبت شان شوید. وقتی می خواهید سر صحبت را با یک جماعتی باز کنید یا وقتی که می خواهید در یک بحث گروهی شرکت کنید، باید این را ارزیابی کنید که آیا آن ها هم مایل اند حرف های شما را بشنوند و اصلا آیا شما خوب به حرف های آن ها گوش داده اید یا نه. بی محابا حرف شان را قطع نکنید. بهتر است مودبانه و آرام آرام به هر بحثی وارد شوید.

۱۳) خودتان را درست کنید. با دیگران (لااقل فعلا) کاری نداشته باشید. نمی توانید همه را مجبور کنید همان طوری که شما دل تان می خواهد رفتار کنند. نمی توانید همه را وادار کنید نسبت به حرف ها و رفتارهای شما همان طوری واکنش بدهند که شما دوست دارید. چرا که اولا همه آدم ها مثل هم نیستند و مثل هم فکر نمی کنند و ثانیا آن چه مهم است، تلاش و تمرین شماست و توجه به این نکته که آیا شما دارید کارتان را درست انجام می دهید یا نه. انتظار نداشته باشید وقتی که در یک مهمانی، کنجی نشسته اید و با هیچ کس حرف نمی زنید، دیگران بیایند و شما را از پوسته تنهایی بیاورند بیرون. خودتان هم باید کمک کنید. انجام دادن تمرین هایی که از آن ها حرف می زنیم، به عهده خودتان است، نه دیگران. ضمنا حواس تان به این نکته هم باشد که سطح توقع تان را از دیگران تصحیح کنید. در هر مهمانی، ممکن است که بغل دستی شما هم خودش خجالتی باشد، مثلا از آن خجالتی های پنهان که هفته پیش حرفش را زدیم. لابد یادتان هست که گفتیم نزدیک به ۵۰ درصد آدم ها، کم و بیش، با درجات مختلف، خجالتی اند. پنجاه درصد یعنی نصف آدم های هر جمع. کم نیست! شما هیچ وقت در اقلیت نیستید.
قرار نیست که یک شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله گو و پرحرفی که مجلس آرایی می کند و… این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمی آید. آدم ها ذات شان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن، یک مهارت است که با تمرین به دست می آید. به مهارت های ضدخجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژی تان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت بخصوص می گذارید خیلی زودتر به نتیجه می رسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند ر ا تمرین کنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال کمک به دیگران، کمک به سایر خجالتی های جمع، تعریف های به جا و … هم همین طور. به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقت تان را بگیرد. هر چه سخت تر به دست بیاورید، سخت تر از دست می دهید



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , مقالات روانشناسی , ,
:: برچسب‌ها: مقالات روانشناسی , پالایش یا فیلتر ذهنی , روان شناسی , دلهره , خشم , افسردگی , وسواس , اختلالات شخصیتی , خودباوری , بیماریهای روان تنی , اسکیزوفرنی , کمرویی , تلقین پذیری , مرکز مشاوره تحصیلی رشد دانش ,
:: بازدید از این مطلب : 141
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : 20 تير 1393
.

راهکارهای مقابله با مشکلات روانی ناشی از ببیماریهای مزمن

بیماری جسمی مزمن و صعب العلاج برای بیمار و خانواده او به منزله یک بحران است و آنها باید راهکارهای مقابله با این بحران را بیاموزند و به درستی به کار برند .

اگر مشکلات و اختلالات روانی بیمار مزمن جسمی به مدت طولانی ادامه پیدا کند موجب وخامت بیماری جسمی او می گردد و روند درمان را با اشکال مواجه می سازد و مانع از تأثیر روشهای درمانی می شود . به کار گیری روشهای زیر موجب ارتقاء سلامت روان بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن می گردد و به آنان کمک می کند  تا بتوانند وضعیت جسمانی خود را بپذیرند و با آن سازگار شوند . انجام اقدامات زیر به بیمار ، خانواده ، اطرافیان و مراقبین بیمار توصیه می شود  :

1-پذیرش بیماری :

بیمار نقص ها و ناتوانیهای خود را که بعلت بیماری به وجود آمده بپذیرد و بداند که نمی تواند مانند زمان قبل از بیماری پرانرژی ، پرقدرت و  سریع باشد و توان جسمی او در برخی زمینه ها دچار محدودیتهایی شده است . هراندازه  بیمار بیشتر به وضعیت بیماری خود آگاه و هشیار باشد و آن را بپذیرد و هراندازه اطلاعات بیشتری در مورد بیماری خود کسب کند به همان اندازه بیشتر می تواند با پزشک خود در مراحل درمان همکاری کند و به بهبود خود کمک نماید . عدم پذیرش بیماری ، انکار کردن و کتمان آن موجب می شود تا نتواند از خدمات درمانی مناسب و به موقع استفاده کند و این امر منجر به وخامت بیماری او می شود .

بیمار مبتلا به اختلال جسمی مزمن یاد بگیرد که چگونه تا آخرعمر خود با این بیماری زندگی کند و علی رغم علائم ناتوان کننده بیماری خود بتواند با موقعیتهای مختلف زندگی مواجه شود .


2-انتظارات واقع بینانه :

بیمار بتواند انتظاراتش را از خود و بیماریش تعدیل نماید و دیدگاههای آرمانی و دور از واقعیت راجع به وضعیت خود نداشته باشد . او انتظارات خود را با وضعیت فعلی بیماری و جسم خود مطابقت دهد و با در نظر گرفتن محدودیتها و ناتوانی هایش از خود انتظار داشته باشد . بیمار تعیین کند که با توجه به وضعیت فعلی بیماری ، از خود چه انتظاری دارد .


3-پذیرش درمان ( درمان بیماری جسمی ) :

بیمار در وهله اول سعی کند برنامه ریزی مناسب و دقیق برای درمان خود داشته باشد . بیمار به پزشک خود و توانایی او در طبابت اطمینان داشته باشد و توصیه های درمانی اورا بپذیرد و اجرا کند . سعی کند با پزشک خود در اجرای روشهای درمانی همکاری کند و به نتایج درمان امیدوار باشد .


4-مشاوره و روان درمانی :

بیمار از یک مشاور یا روان شناس برای حل مشکلات روانی خود کمک بگیرد و از راهکارهای او برای سازگاری با بیماری خود استفاده نماید . درمانگر به بیمار کمک می کند تا بیماری و وضعیت جسمانی خود را بپذیرد . نسبت به خود احساس خوب و تصویر ذهنی مثبتی داشته باشد . همچنین به بیمارکمک می کند تا به خود باوری برسد ، احساس کفایت و کارآمدی در زندگی داشته باشد و اعتماد به نفس و عزت نفس او تقویت گردد.

علاوه براین خانواده و مراقبین بیمار در صورت لزوم تحت مشاوره و رواندرمانی توسط مشاور یا روان شناس قرار بگیرند . از آنجا که شرایط دشوار بیماری فرد می تواند وضعیت جسمی و روانی اعضای خانواده او را تحت تأثیر و مورد آسیب قرار دهد ، افراد خانواده بیمار باید همانطور که به مراقبت و حمایت از بیمار توجه دارند ، مراقبت سلامت جسمی و روانی خود باشند و سعی کنند از بروزاختلالات روانی در خود و بیمارشان پیشگیری نمایند .


5-درمان روانپزشکی :

در صورت لزوم بیمارو اعضای خانواده او به روانپزشک مراجعه کنند و با نظر روانپزشک جهت کنترل اختلالات روانی خود داروهای روانپزشکی مصرف نمایند .


6-مراقبت صحیح و مناسب از بیمار :

یکی از مهمترین وظیفه اطرافیان بیمارمزمن کمک به درمان بیمار ، مراقبت از بیمار از نظر بهداشت فردی ، تغذیه ، مصرف دارو و توجه به علائم و روند پیشرفت بیماری اوست . آنها  مراقب باشند تا بیمار بر اثر افکار خودکشی به خود آسیب نرساند .علاوه بر این اطرافیان وظیفه  تأمین آرامش خاطر و کاستن از اضطرابها و فشارهای روانی بیمار را بر عهده دارند . آنها نباید بیمار را سرزنش کنند و هرگز نباید با او بدرفتاری نمایند . آنها نباید وضعیت بیماری او را وحشتناک و بغرنج جلوه دهند و بیماررا بترسانند. همچین افراد خانواده باید سعی کنند که از مشاجره با یکدیگر و بیمار بپرهیزند و حتی المقدور جَو آرام و به دور از تنش و تشنج را برای بیمار فراهم آورند .

همسر ، افراد خانواده و دوستان نزدیک بیمار افرادی هستند که می توانند متحدین مهم درمانگر در کار رواندرمانی بیمار محسوب شوند و نقش مؤثری در سلامت روان بیمار داشته باشند .

با توجه به تأثیر متقابل وضعیت جسمی و وضعیت روانی انسان بریکدیگر ، افراد مبتلا به بیماریهای مزمن جسمی سعی کنند تا خود را از ابتلاء به اختلالات روانی محافظت نمایند و افراد خانواده و مراقبین آنها تمام تلاش خود را در پیشگیری و کنترل اختلالات روانی این بیماران بنمایند . زیرا ابتلاء بیماران مزمن جسمی به اختلالات و مشکلات روانی ، روند بیماری جسمی آنها را پیچیده تر و وخیم تر می کند و درمان بیماری جسمی آنها را با دشواریهای زیادی مواجه می نماید . هرچقدر بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن جسمی در آرامش و سلامت روانی بیشتری باشند به همان اندازه بیماری جسمی آنها وضعیت آسان تری پیدا می کند و درمان بیماری جسمی آنها نتیجه بخش تر خواهد بود .

ایجاد یک شبکه حمایتی مناسب یک تلاش متقابل است همانگونه که اطرافیان بیمار تلاش می کنند تا از او حمایت و مراقبت کنند بیمار نیز سعی نماید تا ارتباط خوبی با خانواده ، مراقبین و اطرافیان خود داشته باشد و از تلخی و بدرفتاری با آنان بپرهیزد .

اعضای خانواده ، مراقبین و پزشک نباید هیچ چیزی را در مورد وضعیت بیماری فرد از او مخفی نگهدارند بلکه باید با بیمار صادق باشند .


7-شبکه حمایتهای اجتماعی :

اعضای خانواده ، دوستان ، همکاران ، آشنایان و مراقبین بیمار شبکه حمایتهای اجتماعی او را تشکیل می دهند . این افراد تلاش کنند تا حمایتهای عاطفی و اجتماعی لازم را از بیمار بنمایند و در تحمل مشکلات بیماری ، او را تنها نگذارند ، آنها باید از بیمار مراقبت کنند ،  با او هم حسی و همدردی کنند . او را همانگونه که هست و با تمام نقص ها و ناتوانی های ناشی از بیماریش بپذیرند . تحت هیچ شرایطی اجازه ندهند که بیمار احساس تنهایی و انزوا و طردشدگی داشته باشد و به او در سازگار شدن با شریط بیماریش کمک کنند . بیمار نباید از درخواست کمک از دیگران امتناع کند او باید بپذیرد که به کمک دیگران نیازمند است و از کمک خواستن از دیگران شرمسار نباشد . بیمار باید به خود اطمینان بدهد که تنها نیست و اطرافیان او افراد مهربانی هستند که به او علاقه مندند و حاضرند به او کمک کنند و او را در شرایط بیماریش تنها نخواهند گذاشت .

8- برقراری ارتباط اجتماعی مؤثر :

بیمار سعی کند از ارتباطات اجتماعی کناره گیری نکند و با افراد خانواده ، دوستان و آشنایان خود بیش از پیش ارتباط و دیدار داشته باشد . پیشنهاد می شود که او در مورد نگرانیها و احساساتی که راجع به خود و بیماریش دارد با افراد مورد اعتماد در میان خانواده و دوستانش درددل کند و ترسها و افکار خود را ابراز نماید .


9-انجام فعالیتهای فردی ، شغلی و اجتماعی :

باید تلاش کند در صورت امکان تمام فعالیتهای روزمره و شخصی خود را انجام دهد و در فعالیتهای شغلی و اجتماعی نیز مشارکت داشته باشد و خود را از اینگونه فعالیتها کنار نکشد .


10-انجام فعالیتهای هنری :

چنانچه وضعیت جسمانی بیماراجازه می دهد به فعالیتهای هنری نظیر موسیقی ، خطاطی ، شعر، صنایع دستی و نقاشی بپردازد.


11-تعالیم مذهبی:

بیماربا عبادت کردن و استعانت از تعالیم مذهبی ارتباط خود را با خداوند تقویت کند و از خداوند یاری بخواهد و با مطالعه متون مذهبی و عرفانی به زندگی خود معنا ببخشد و جنبه های معنوی و روحانی وجود خود را تقویت نماید. بیمار باید بداند که خداوند او را دوست دارد و تحت هر شرایطی حامی و پشتیبان او است و اورا در مشکلات تنها نخواهد گذاشت .


12-پذیرش مرگ :

نکته ای که در برخورد با بیماران لاعلاج یا صعب العلاج باید به آن توجه داشت ، نوع نگرش بیمار به مرگ است . بیمار  این نگرش را در خود تقویت کند که مرگ پایان همه چیز نیست . او باید به ابعاد ماورایی مرگ اعتقاد پیدا کند . در اینصورت پذیرش مرگ برایش آسان تر خواهد بود .


13-مهارتهای زندگی :

بیمار مهارتهای زندگی از جمله حل مسأله ، مدیریت خشم و مدیریت استرس را بیاموزد و آنها را در زندگی به کار ببرد. این مهارتها به بیمار کمک می کند تا درمواقع سخت و دشوارزندگی بتواند تصمیمات درست بگیرد ، رفتار صحیحی داشته باشد ، احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد و بتواند با دیگران ارتباط مؤثر و مناسبی برقرار کند .


14- آرامش عضلانی ( ریلکسیشن ) و مراقبه ( مدیتیشن ) :

یادگیری و به کاربردن این فنون به بیمار کمک می کند که استرس های خود را کنترل کند و آرامش داشته باشد .


15-ورزش و انجام فعالیتهای جسمانی :

اگر بیمار به دلیل مشکلات جسمانی اش توان شرکت در باشگاههای ورزشی ، یوگا و استخررا ندارد می تواند هرروز پیاده روی کند و یا در منزل به انجام حرکات نرمشی بپردازد .


16-امید :

بیمار به نیروهای خود ، پشتیبانی خداوند ، دانش پزشک و کمکهای اطرافیانش ایمان داشته باشد و به تأثیر تمام آنها در بهبودی خود امیدوار باشد . بارها گزارش شده است که برخی بیماران لاعلاج که پزشکان از درمان آنها قطع امید کرده اند توانسته اند با حفظ روحیه خود و داشتن امیدواری شفا یابند و با نیروهای درونی خود و با قدرت خداوند تمام علائم و نشانه های بیماری را در خود از بین ببرند .


17-روحیه مبارزه :

بیمار روحیه مبارزه داشته باشد و در برابر بیماری شکست نخورد و هرگز از خود ضعف نشان ندهد . بیمار این روحیه را باید به طور مداوم حفظ کند و در موضع ضعف قرار نگیرد. اعتقاد داشته باشد که می تواند بیماری از پای در آورد . بیمارانی که از روحیه مبارزه برخوردارند نه تنها نمی میرند بلکه زمانی فرا می رسد که بر بیماری خود پیروز می شوند و بهبود می یابند .


18-تفریح ، سرگرمی :

بیمار برای حفظ سلامت روان خود به فعالیتهای تفریحی مورد علاقه اش بپردازد . به همراه خانواده به مسافرت برود . گاهی اوقات به پارک ، سینما ، موزه ، کنسرت ، رستوران و فروشگاه برود . از مناظر طبیعی و فرح بخش دیدن کند و به گردش در مناطق مورد علاقه خود بپردازد. موسیقی گوش کند و یا به مطالعه کتاب های مور دعلاقه اش بپردازد .


19-شوخ طبعی ، نشاط :

برخورداری از شوخ طبعی ، بذله گویی و نشاط از راهکارهای بسیار مؤثر برای مقابله با مشکلات روانی دربیماریهای جسمی مزمن است . خنده ، بازی و شوخی موجب می شود که فرد بیماری خود را خیلی جدی نگیرد و در مواقعی بتواند مشکلات آن را فراموش کند و علی رغم دشواریهای بیماری بتواند روحیه شادابی را در خود به وجود بیاورد .


21-تغییر شیوه زندگی :

پس از ابتلاء فرد به بیماری مزمن جسمی مسلماً او نمی تواند مانند زمان قبل از بیماری خود زندگی کند و برای سازگاری هرچه بیشتر با شرایط بیماری خود و کمک به بهبود بیماری لازم است بیمار شیوه زندگی خود را تغییر دهد . او باید روش های جدید و سازگارانه ای را در تغذیه ، فعالیتهای روزمره ، ورزش ، برقراری ارتباطات اجتماعی و مقابله با اختلالات روانی در پیش بگیرد . حتی لازم است خانواده بیمار نیز تغییراتی را در شیوه زندگی خود ایجاد کنند تا بتوانند مراقبتها و حمایتهای مناسب تری از بیمار داشته باشند و خودشان در این مراقبتها از نظر جسمی و روانی کمتر آسیب ببینند و ضمن مراقبت از بیمار از سلامت جسمی و روانی خود نیز محافظت نمایند .


22-کنترل شرایط بیماری :

بیمار سعی کند اطلاعات و دانش کافی در مورد بیماری خود کسب کند . وقتی بیمار از آگاهی و اطلاعات مفید راجع به بیماری خود برخوردار باشد می تواند بروضعیت بیماری خود مسلط باشد و اوضاع زندگی خود را تحت کنترل داشته باشد . این موقعیت به او احساس تسلط ، کارآمدی و اعتماد به نفس می دهد و خود را در مقابل بیماری ، ضعیف احساس نمی کند .


23-پرت کردن حواس از موضوع بیماری :

با انجام بسیاری از فعالیتهای فوق ( اشتغال به کار ، انجام کارهای منزل ، دعا و عبادت ، فعالیتهای هنری ، تفریح و گردش ، ورزش و ....) بیمار می تواند حواس خود را پرت کند و ذهن خود را از تمرکز بر بیماری دور کند . معطوف کردن افکار بر موضوع بیماری و اندیشیدن مداوم به آن می تواند سلامت روانی بیمار را به خطر بیندازد . بیمار می تواند با منحرف کردن افکار به سمت موضوعات دیگر و مشغول نگه داشتن خود ، از بزرگ نمایی و فاجعه آمیز کردن بیماری خود جلوگیری کند .


24-اجتناب از استرس :

یکی از عواملی که موجب تشدید وضعیت بیماری جسمی فرد می شود ، استرس است . بیمار باید از موقعیتهای استرس زا اجتناب کند . بهتر است شرایط محیط زندگی بیمار به گونه ای باشد که در آن عوامل تنش زا ، تشنج آور و مشاجرات به حداقل برسد .


25-دوست داشتن خود :

بیمار احساس ارزشمندی را در خود به وجود بیاورد و خود را دوست داشته باشد . او خود را همانگونه که هست و با وجود تمام  ناتوانی های ناشی از بیماریش بپذیرد و سعی کند ارزش های وجودی خود را بعنوان یک انسان دریابد . بیمارهرگز نباید خود را تحقیر و سرزنش کند . او باید به توانائی هایی که دارد افتخار کند و برای ناتوانی هایش شرمنده نباشد .


26-توجه بیمار به وضعیت ظاهری خود :

بیمار ممکن است به دلیل احساس افسردگی و ناامیدی ناشی از بیماری خود به وضعیت ظاهری ، زیبائی چهره و آراستگی لباس خود بی اهمیت باشد و با ظاهر ژولیده و نامرتب در مقابل دیگران حاضر شود . رسیدگی بیمار به وضعیت ظاهری خود از نظر آراستگی موها ، مرتب و تمیز بودن لباس ها و زیبایی چهره از طرفی بر نشاط و روحیه خود بیمار تأثیر زیادی دارد و در افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس به او کمک می کند و از سوی دیگر موجب می شود که ظاهر دلنشین تری داشته باشد ، بر دیگران تأثیر مثبتی بگذارد و از جانب دیگران بیشتر مورد پذیرش و توجه قرار گیرد .


27-رویارویی با گروه همتا :

گروه همتای متشکل از افرادی است که به یک نوع بیماری مبتلا هستند و از شرایط بیماری یکسانی برخوردار هستند . آنها مشکلات و ناتوانی های مشابهی دارند و از این نظر می توانند یکدیگر را به خوبی درک کنند و با افراد گروه هم حسی داشته باشند . وقتی بیمار در این گروه مشارکت و حضور داشته باشد متوجه می شود که افراد دیگری نیز هستند که از مشکلات مشابه او رنج می برند و حتی شاید وضعیت برخی از آنها وخیم تر نیز باشد . با مشاهده مشکلات و تنگناهای پیش روی اعضای گروه همتا ، بیمار ، نسبت به بیماری خود پذیرش بیشتری پیدا می کند و از فاجعه آمیز کردن و بزرگ نمایی علائم بیماری خود اجتناب می کند و بهتر می تواند با بیماریش کنار بیاید . بر اثر ارتباط با اعضای گروه همتا ، بیمار می تواند از تجربیات آنها در مقابله با بیماری و مهارکردن آن بهره مند شود . علاوه بر این با مشارکت در این گروه بیمار می تواند دوستان جدیدی پیدا کند و شبکه حمایتهای اجتماعی خود را گسترده تر نماید . او می تواند با دوستان جدید خود در گروه درددل کند و از ناراحتیها و نگرانیهای خود با آنان صحبت کند و بدین طریق به آرامش و سلامت روانی خود کمک نماید . همچنین بیمار می تواند با دراختیار گذاشتن تجربیات خود برای اعضای گروه و کمک به آنها در پذیرش و سازگاری با بیماریشان ، احساس کفایت ، مفید بودن و کارآمدی را بعنوان یک فرد مؤثر در جامعه در خود به وجود بیاورد .

28-تفکر مثبت :

بیمار نسبت به خودش ، دیگران و دنیا دیدگاه مثبت داشته باشد . در زمان حال زندگی کند و به گذشته یا آینده فکر نکند . اندیشیدن به گذشته او را افسرده می کند و فکر کردن به آینده اضطراب را در او به وجود می آورد . بهتر است آرزوهای بزرگ ، دورودراز و دست نیافتنی نداشته باشد . سعی کند آرزوهایی را در ذهن خود جای دهد که توان رسیدن به آنها را در خود می بیند .



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , مقالات روانشناسی , ,
:: برچسب‌ها: راهکارهای مقابله با مشکلات روانی ناشی از ببیماریهای مزمن , مقالات روانشناسی , پالایش یا فیلتر ذهنی , روان شناسی , دلهره , خشم , افسردگی , وسواس , اختلالات شخصیتی , خودباوری , بیماریهای روان تنی , اسکیزوفرنی , کمرویی , تلقین پذیری , مرکز مشاوره تحصیلی رشد دانش ,
:: بازدید از این مطلب : 142
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : 3 شهريور 1393
.

راهکارهای مقابله با مشکلات روانی ناشی از ببیماریهای مزمن

بیماری جسمی مزمن و صعب العلاج برای بیمار و خانواده او به منزله یک بحران است و آنها باید راهکارهای مقابله با این بحران را بیاموزند و به درستی به کار برند .

اگر مشکلات و اختلالات روانی بیمار مزمن جسمی به مدت طولانی ادامه پیدا کند موجب وخامت بیماری جسمی او می گردد و روند درمان را با اشکال مواجه می سازد و مانع از تأثیر روشهای درمانی می شود . به کار گیری روشهای زیر موجب ارتقاء سلامت روان بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن می گردد و به آنان کمک می کند  تا بتوانند وضعیت جسمانی خود را بپذیرند و با آن سازگار شوند . انجام اقدامات زیر به بیمار ، خانواده ، اطرافیان و مراقبین بیمار توصیه می شود  :

1-پذیرش بیماری :

بیمار نقص ها و ناتوانیهای خود را که بعلت بیماری به وجود آمده بپذیرد و بداند که نمی تواند مانند زمان قبل از بیماری پرانرژی ، پرقدرت و  سریع باشد و توان جسمی او در برخی زمینه ها دچار محدودیتهایی شده است . هراندازه  بیمار بیشتر به وضعیت بیماری خود آگاه و هشیار باشد و آن را بپذیرد و هراندازه اطلاعات بیشتری در مورد بیماری خود کسب کند به همان اندازه بیشتر می تواند با پزشک خود در مراحل درمان همکاری کند و به بهبود خود کمک نماید . عدم پذیرش بیماری ، انکار کردن و کتمان آن موجب می شود تا نتواند از خدمات درمانی مناسب و به موقع استفاده کند و این امر منجر به وخامت بیماری او می شود .

بیمار مبتلا به اختلال جسمی مزمن یاد بگیرد که چگونه تا آخرعمر خود با این بیماری زندگی کند و علی رغم علائم ناتوان کننده بیماری خود بتواند با موقعیتهای مختلف زندگی مواجه شود .


2-انتظارات واقع بینانه :

بیمار بتواند انتظاراتش را از خود و بیماریش تعدیل نماید و دیدگاههای آرمانی و دور از واقعیت راجع به وضعیت خود نداشته باشد . او انتظارات خود را با وضعیت فعلی بیماری و جسم خود مطابقت دهد و با در نظر گرفتن محدودیتها و ناتوانی هایش از خود انتظار داشته باشد . بیمار تعیین کند که با توجه به وضعیت فعلی بیماری ، از خود چه انتظاری دارد .



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , مقالات روانشناسی , ,
:: برچسب‌ها: مقالات روانشناسی , پالایش یا فیلتر ذهنی , روان شناسی , دلهره , خشم , افسردگی , وسواس , اختلالات شخصیتی , خودباوری , بیماریهای روان تنی , اسکیزوفرنی , کمرویی , تلقین پذیری , مرکز مشاوره تحصیلی رشد دانش ,
:: بازدید از این مطلب : 139
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : 29 خرداد 1393

در دیدگاه عقلانی ـ عاطفی، افکار انسان‌ها بر احساسات و رفتارهای آنها تأثیر می‌گذارد و حتی آنها را به وجود می‌آورد. احساسات بر افکار و رفتار، و رفتار بر افکار و احساسات تأثیر می‌گذارد، بنابراین برای تغییر دادن یکی از این سه عامل باید دست کم یکی از دو عامل دیگر را تغییر داد.

الیس در اختلالات عاطفی اصل A-B-C را بنیان نهاد که بر اهمیت کنترل شناختی بر حالات عاطفی تأکید می‌کند. این اصل با این نظر پدیدارشناختی همسو است که ادراک فرد از یک رویداد، چگونگی پاسخ رفتاری او را تعیین می‌کند.

دیدگاه الیس مبتنی بر این واقعیت است که حوادث و اتفاقاتی که برای انسان رخ می‌دهد بیشتر تحت تأثیر عوامل علت و معلول خارج و فراسوی اراده و اختیار فرد است. البته الیس بر این باور نیز می‌باشد که انسان امکاناتی دارد که هرچند دشوار به نظر می‌رسند، اما چنانچه او اقدام لازم را به عمل آورد می‌تواند آینده خود را کنترل کند و به شکلی دلخواه در آورد. به رسمیت شناختن توانایی تعیین‌کننده انسان در شکل دادن به رفتار و تجربه‌های عاطفی‌اش در تئوری شخصیت دیدگاه درمان عقلانی- عاطفی رفتار به ترتیب A-B-C تشریح شده است.

به نظر الیس وقتی حادثه فعال‌کننده‌ای (A) برای فرد اتفاق می‌افتد، او براساس تمایلات ذاتی خود ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد (B) داشته باشد: یکی افکار، عقاید و باورهای منطقی و عقلانی (rB) و دیگری افکار، عقاید و برداشت‌های غیرعقلانی و غیرمنطقی (iB). در حالتی که فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد، به عواقب منطقی (rC) دست خواهد یافت و شخصیت سالمی‌خواهد داشت و در حالتی که فرد تابع افکار و عقاید غیرمنطقی و غیرعقلانی باشد، با عواقب غیرمنطقی (iC) روبه‌رو خواهد شد که در این حالت، او فردی مضطرب و غیرعادی است که شخصیت ناسالمی‌ دار

(A) عبارت است از وجود یک واقعیت، رخداد یا رفتار و نگرش مشخص دیگر. (B) تعریف فرد یا تعبیر و تفسیر فرد از A می‌باشد و (C) واکنش فرد است؛ یعنی ناکامی‌ها و آشفتگی‌های عاطفی که تصور می‌شود به طور مستقیم در پی پدیده A به وجود آمده و پیامدهای آن است. تشخیص دادن و شناخت درست این ارتباط‌ها می‌تواند به احتمال تغییر و به کنترل درآوردن شخص از نگرش‌ها و رفتارش درباره واکنش‌های خود در برابر شرایط و اوضاع و احوال زندگی منجر شود. بدین سان هرچند تجربه‌های برانگیزنده ممکن است منشأ و سرچشمه رنج زیاد انسان شوند، ولی این باورها و عقاید غیرمنطقی ماست که مشکل آفرین بوده و برای مدت‌ها موجب ناراحتی ما می‌شوند.

همچنین الیس دو عامل دیگر را نیز بیان می‌کند: (D.6؛ یعنی بحث کردن و (E)؛ یعنی اثرات. درمانگران و مشاوران باید با مراجعان خود به بحث و گفت‌وگو بپردازند تا غیرمنطقی بودن افکار آنان را روشن سازند. این بحث کردن باید به گونه‌ای پیش برود که بیمار یا مراجع تحت تأثیر قرار گرفته و از اثرات بحث مثبت مشاور به عقاید منطقی دست یابد و به رضایت خاطر و شادی برسد. برخی از لغزش‌ها و اشتباه‌های فکری مراجع به این شرح هستند:1. نادیده گرفتن مثبت‌ها؛ 2. بزرگ کردن موارد منفی؛ 3. کلی‌گویی کردن و تعمیم‌دادن

باورهای غیرمنطقی الیس عبارت‌اند از:

1. انتظار تأیید از دیگران؛

2. زیاده از خود انتظار داشتن؛

3. سرزنش کردن؛

4. واکنش به ناکامی؛

5. بی‌مسئولیتی عاطفی( کنترل هیجانی)؛

6. نگرانی زیاد تؤام با اضطراب (توجه مضطربانه)

7. اجتناب از رویارویی با مسائل (مشکلات)؛

8. وابستگی؛

9. درماندگی نسبت به تغییر

10. کمال‌طلبی (کمال‌گرایی).

رفتار ـ اراده ـ نگرش ـ اعتقاد

بدیهی است که وجود باورها و اعتقادات نادرست، نگرش بیمارگونه و حاکمیت جبر بر روان، بروز رفتاری بیمارگونه و پرخاشگرانه را در پی‌خواهد داشت. وجود بین اعتقاد و رفتار و یا بین نگرش و رفتار تعادل روانی انسان را خدشه‌دار می‌سازد. از دیدگاه مدل‌های شناختی که در شناخت و درمان افسردگی و پرخاشگری به تفصیل درباره آن بحث شده است، وجود باورهای غلط در ذهن انسان است که او را گرفتار این بیماری می‌کند و بدیهی است اصلاح این باورها در فرآیند شناخت درمانی، محور درمان را تشکیل می‌دهد. حال، انتظار از یک جهان‌بینی صحیح این است که به انسان شناخت واقعی از خود، خدا، جهان و جامعه بدهد. در جهان‌بینی الهی نخستین و مهم‌ترین اصل، احساس نیاز انسان به خداوند است. اگر در این اصل اولیه، غفلت یا تردید وجود داشته باشد نمی‌توان انتظار داشت که بنای شخصیت انسان صحیح و استوار پایه‌گذاری شود. انسانی که احساس بی‌نیازی کند به تکبر و استکبار نفس مبتلا می‌شود و در پی آن دچار خودبزرگ‌بینی می‌گردد و در نتیجه، رابطه خود را با منبع فیض قطع می‌کند. همچنین انسان‌های دیگر را برده خود می‌داند، روحیه انتقادپذیری را از دست می‌دهد، عیب‌های خود را نمی‌بیند و پرتوقع می‌شود. چنین فردی بسیار آسیب‌پذیر می‌باشد و وجود او را تضاد و کشمش فرا می‌گیرد. قرآن آرامشی را که ایمان در نفس مؤمن ایجاد می‌کند، چنین توصیف می‌فرماید: «آری آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک نیامیختند امنیت مال آنهاست و آنها هدایت یافتگانند».(

 

مؤمن واقعی از مرگ نمی‌هراسد و به آن با دیدی واقع‌بینانه می‌نگرد، زیرا می‌داند که هیچ گریزی از آن نیست و هر انسانی اجلی معین دارد و آنگاه که اجلش فرا رسد یارای به تأخیر انداختن آن را ندارد. او از گرفتار شدن به امراض یا پیش آمدن حوداث ناگوار باکی ندارد، زیرا عقیده دارد که حوادث خوب و بد، آزمایشی از طرف خداوند است، تا معلوم شود چه کسانی هنگام شادی سپاس می‌گویند و به وقت گرفتاری و خشم، صبر پیشه می‌کنند.

پرخاشگری در زندگی انسان آن چنان رایج بوده است که اصولاً بشر آن را بدیهی تلقی می‌کرده است و نخستین پژوهش‌های علمی در باب آن به عنوان پدیده‌ای ناخوشایند، بیش از یکصد سال قدمت ندارد. گرچه 250 تعریف متفاوت از پرخاشگری ارائه شده است، اما ویژگی کلی پرخاشگری که مورد قبول اکثریت باشد این است که:

1. رفتار پرخاشگرانه باید از طرف فرد مورد پرخاشگری به صورت منفی ادراک شود.

2. در رفتار پرخاشگرانه باید قصد و نیت، آزار رساندن باشد.

با توجه به این دو ملاک، پرخاشگری به رفتاری اطلاق می‌شود که به طور عمدی موجب آزار فیزیکی یا روانی دیگران شود.

هارت، تورنر، هیتز، کاردوزو و پاراز به منظور بررسی تأثیر آموزش مدل حادثه فعال‌کننده- باورها- پیامد بر باورهای غیرمنطقی تیپ شخصیتی A، با استفاده از ابزارهای مناسب اندازه‌گیری، استرس زندگی و میزان خشم آزمودنی‌ها را در 138 دانشجو اندازه‌گیری کردند. آموزش‌ها تأثیر تعدیل باورهای غیرمنطقی بر خشم را بیشتر از تأثیر آن بر استرس زندگی نشان دادند. همچنین نتایج نشان داد که تأثیر تعاملی مدل حادثه فعال‌کننده- باورها- پیامد بر خشم در مقایسه با تأثیر آن بر استرس زندگی، قابل ملاحظه است . همچنین آنان رابطه معناداری بین باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری مشاهده کردند.

در تبیین احتمالی احتمالی تأیید این فرضیه شاید یکی از بهترین تبیین‌ها، نظریه عقلانی- عاطفی- رفتاری الی باشد، زیرا وی معتقد است که وقتی حادثه فعال‌کننده‌ای رخ می‌دهد (A)، رفتاری که از فرد سر می‌زند به طور مستقیم از این حادثه فعال‌کننده ناشی نمی‌شود، بلکه بین حادثه فعال‌کننده و رفتار فرد، (B) و تفکرات فرد و در حقیقت، نظام باورهای وی قرار دارد که بر چگونگی و نوع رفتارهای وی تأثیر می‌گذارد. بنابراین، رفتاری مانند پرخاشگری می‌تواند به عنوان پیامد (C) باورهای غیرمنطقی فرد باشد. حال به نظر می‌رسد که وقتی حادثه فعال‌کننده‌ای برای دانش‌آموزان اتفاق می‌افتد، دانش‌آموزانی که میزان باورهای غیرمنطقی آنها بیشتر است تحت تأثیر نظام باورهای غیرمنطقی خود دست به رفتار پرخاشگرانه زده، در حالی که رفتار پرخاشگرانه بیشتر حاصل فرایند باورها و تفکرات غیرمنطقی خود آنهاست تا حادثة فعال‌کننده. همچنین به نظر می‌رسد، پرخاشگری در افراد پرخاشگر، مانند دانش‌آموزان پرخاشگری که میزان بالای پرخاشگری را  گزارش کرده‌اند، به صورت یک باور و ایده ثابتی در آمده است که در مقابل هر پدیده‌ای که اتفاق می‌افتد، باید با پرخاشگری برخورد کرد. تکرار این نوع رفتار، اعتقاد به آن را به صورت یک باور غلط و غیر منطقی درمی‌آورد. حال آنکه عکس این قضیه صادق است و باورهای غیرمنطقی نیز می‌توانند در طول زمان، رفتارهای غیرمنطقی مانند پرخاشگری را نیز در پی داشته باشند.

این یافته، تأییدی بر نظریه عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری الیس است، چراکه وی معتقد است باورها و افکار فرد بر رفتار وی تأثیر می‌گذارند و این نوع باورهای فرد است که تعیین‌کننده رفتارهای اوست نه حادثة فعال‌کننده یا همان اتفاقی که رخ داده است. طبق این دیدگاه، پرخاشگری رفتاری است که پیامد باورهای غیرمنطقی فرد است و هرچه میزان باورهای غیرمنطقی فرد بالاتر باشد، میزان پرخاشگری وی نیز بیشتر خواهد بود.

همچنین این یافته، تأییدی بر نظریه انتقال برانگیختگی است که به تعامل هیجان و شناخت در شکل‌گیری رفتار پرخاشگرانه توجه می‌کند. بر اساس این نظریه، افکار می‌توانند ما را به ارزیابی وقایع هیجانی برانگیزنده هدایت کنند و بدین وسیله بر چگونگی واکنش ما در مورد آن وقایع تأثیر بگذارند. بنابراین به نظر می‌رسد که داشتن باورهای غیرمنطقی به عنوان شناخت عمل کرده و پرخاشگری که حاصل چنین شناختی است، تعامل هیجان ـ پرخاشگری را ایجاد می‌کند. آلبرت الیس نوع خاصی از درمان شناختی به نام درمان عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری (REBT) ابداع کرده است. REBT بر این مقدمه و پیش‌فرض استوار است که مردم، هشیارانه تصمیم می‌گیرند که چگونه فکر و احساس کنند. در این دیدگاه، مردم مشکلات عاطفی و احساسی خود را از طریق تفکر غیرمنطقی یا آنچه الیس آن را باورهای غیرعقلانی می‌نامد، به وجود می‌آورند. الیس می‌گوید که بدون در نظر گرفتن وراثت و تربیت، افراد می‌توانند به صورت هوشیارانه، تصمیم به تغییر روش تفکر خود بگیرند، به طوری که بتوانند مشکلات خود را با «نزاع» با باورهای خود یا «عملی‌تر» فکر کردن، حل کنند.

به عقیده الیس،بنیان‌گذار درمان عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری، اختلال عاطفی و به خصوص آنچه امروز نوروتیک یا روان آزردگی نامیده می‌شود، خاستگاه‌های متعدد شناختی، عاطفی ورفتاری دارد که نه‌تنها از شناخت و تفکر ناشی می‌شود، بلکه به طور عمده تحت تأثیر آن است. او معتقد است انسان اساساً آسیب‌پذیر متولد می‌شود و به مرور زمان در محیط فیزیکی و اجتماعی زندگی او رفتار سالم و ناسالم از تعامل بین آمادگی‌های ذاتی و محیط بیرونی، به ویژه محیط اجتماعی شکل می‌گیرد. او می‌گوید: انسان‌ها به ندرت تفکرات، احساس‌ها و رفتارهای خالص دارند. آنها حاصل تعامل بین جنبه‌های مختلف هستند و عواطف وتفکر آنها آن‌قدر به هم وابسته‌اند که گاهی به جای یکدیگر به کار می‌روند. الیس بر عوامل‌شناختی و به خصوص اعتقادات نامعقول انسان‌ها در ایجاد اختلالات روانی تأکید دارد. او بر این باور است که انسان‌ها غالباً با بایدها و حتماً‌هایی روبه‌رو هستند که آنها را از تعامل با دیگران گرفته‌اند. به نظر وی انسان‌ها باید بتوانند این بایدها و حتماً‌های مطلق خود را زیر سؤال ببرند. وی معتقد است که معمولاً انسان‌ها می‌خواهند از تنهایی خویش، روابط اجتماعی خویش، روابط جنسی خویش با دیگران یا از کارکردن وتفریحات خویش لذت ببرند، ولی عقاید معیوب آنها اجازه نمی‌دهد به هدفشان برسند. اعتقادات غلط باعث نگاه غلط و رفتار غلط می‌شوند. وقتی انسان‌ها معتقدند باید همانی اتفاق بیفتد که آنها می‌خواهند، اختلال عاطفی ایجاد می‌شود. این اختلال، به ویژه وقتی پیش می‌آید که تحمل ناکامی‌شخص کم است. عقاید نامعقول از دیدگاه الیس سه دسته‌اند: توقع از خود، توقع از دیگران، توقع از دنیا و زندگی که الیس برای اشاره به تمام اظهاراتی که در آنها «باید» به کار می‌رود از اصطلاح «باید اندیشی» استفاده می‌کند. برخی از اعتقادات نامعقول از نظر الیس عبارت است از:

1. اعتقاد نامعقول در مورد کفایت و موفقیت؛ 2. اعتقاد نامعقول در مورد عشق و تأیید؛ 3. اعتقاد نامعقول در مورد مظلوم واقع شدن؛ 4. اعتقاد نامعقول در مورد آرامش و امنیت. به نظر الیس هرچه این عقاید فراوان‌تر باشند، انسان در برابر اختلال روانی آسیب‌پذیرتر می‌شود. این را هم به خاطر داشته باشید که: انسان‌هایی که احساس بدبودن یا بی‌ارزشی می‌کنند کسانی هستندکه برای نظرات وارزش‌های دیگران اهمیت بسیاری قائل‌اند.

الیس اختلالات رفتاری را زاده تفکر خیالی و بی‌معنای انسان می‌داند به همین دلیل وجود چند اعتقاد را در ذهن خود غیرمنطقی می‌داند:

انتظار تأیید از دیگران

یکی از باورهای غیرمنطقی«تأیید دیگران» است؛ یعنی شما بر این باورید که به تأیید و حمایت دیگران نیاز دارید. در واقع می‌خواهید که همه، شما را دوست داشتند و بپذیرند و احترام کنند. این تصور غیرعقلانی است، زیرا چنین هدفی غیرقابل دسترسی است و اگر فردی در پی چنین خواسته‌ای باشد کمتر خود رهبر و بیشتر نا امن و مضطرب و ناقض نفس خویش خواهد بود. این مطلوب است که انسان مورد محبت و دوستی قرار گیرد، ولی در عین حال، فردِ منطقی و عقلانی هیچ‌گاه علایق و خواسته‌هایش را قربانی چنین هدفی نمی‌کند.این باور غیرمنطقی می‌تواند به دلایل گوناگونی برای انسان مشکلاتی فراهم کند. برای مثال، چون شخص نمی‌داند که آیا خواهد توانست مورد تأیید قرار گیرد یا نه، دچار ناراحتی و نگرانی می‌شود. حال اگر هم تأیید دیگران را به دست آورد بعد نگران خواهد بود که مبادا آن را از دست دهد، و این نگرانی روی عملکرد او و زندگی آینده‌اش اثر بد می‌گذارد. مورد تأیید همه قرار گرفتن، خواسته‌ای غیرقابل دسترسی است، زیرا معمولاً کارها و گفته‌های ما را عده‌ای قبول و عده‌ای رد می‌کنند و برخی هم به آن بی‌تفاوت‌اند. بنابراین، بهتر است راه صحیح زندگی خود را ادامه داده و بدانیم که گرچه تأیید دیگران باعث رضایت و خشنودی انسان می‌شود، ولی امری ضروری و الزامی‌نیست.

زیاده از خود انتظار داشتن

اعتقاد به اینکه لازمه احساس ارزشمندی وجود حداکثر لیاقت، کمال و فعالیت شدید است نیز تصوری امکان ناپذیر است و تلاش وسواسی در راه کسب آن، فرد را به اضطراب و بیماری روانی مبتلا می‌کند و در زندگی احساس حقارت و ناتوانی به فرد دست می‌دهد. در این مورد، شما بر این باورید که باید حتماً فردی موفق باشید باید به همه اهدافتان دست یابید و باید در هرکاری صلاحیت و توانایی لازم را داشته باشید تا آن را در سطحی بالا و با موفقیت کامل انجام دهید. این یک باور غیرمنطقی است که می‌تواند بر زندگی انسان اثر منفی بگذارد، به ویژه هنگامی‌که شخص با شکستی روبه‌رو می‌شود. بعضی افراد وقتی با شکستی روبرو می‌شوند احساس می‌کنند که فرد نالایقی هستند و این تصور نادرست وغیرمنطقی از لحاظ جسمی و روانی آنان را بیمار می‌کند. بنابراین، بهتر است هنگام شکست و ناکامی‌در زندگی، از قضاوت درباره خود اجتناب کنید. اگر هم در موردی لازم دیدید که درباره رفتار خود قضاوت کنید و نهایتاً آن را نادرست یا ناشایست تشخیص دادید، فقط سعی کنید که به اصلاح آن بپردازید.

سرزنش کردن

اعتقاد به اینکه گروهی از مردم شرور و بد ذات هستند و باید به شدت تنبیه و مزمت شوند نیز باورهای غیرمنطقی است که شما درباره خود یا دیگران دارید و معتقدید که اگر عمل اشتباهی انجام دهید باید حتماً سرزنش ـ یا حتی مجازات ـ شوید. این باور می‌تواند مشکلاتی به بار آورد. اما قبل از هر چیز باید بدانیم که انسان موجود کاملی نیست و فطرتاً جائز الخطاست، از این‌رو، هر فردی ممکن است دچار اشتباه شود یا کار غلطی انجام دهد، و چون لازمه این باور غیرمنطقی این است که فرد خطاکار باید سرزنش و مجازات شود، همین باور نادرست موجب می‌شود شما از خودتان یا دیگران خشمگین شده و حتی در مورد خود احساس گناه نموده و دچار افسردگی شوید. اما باید دانست که این نوع احساس تند و خشم آلود نمی‌تواند اشتباهات را تصحیح و خطاها را جبران کند و اصولاً سرزنش کردن، مسئله را حل نمی‌کند، بلکه باید در پی آن باشیم که چه کنیم تا در آینده دچار چنین اشتباهی نشویم.

واکنش به ناکامی

اعتقاد به اینکه اگر وقایع و حوادث آن طور نباشند که فرد می‌خواهد، نهایت بیچارگی و فاجعه است.واکنش به ناکامی‌نوعی باور غیرمنطقی است که وقتی کارها آن طور که باید پیش نمی‌رود یا طبق میل شما انجام نمی‌گیرد و یا مردم برخلاف آنچه مورد نظر شماست رفتار می‌کنند، در نتیجه، دچار آشفتگی می‌شوید. گرفتار شدن به این آشفتگی یک «باور» است که یقیناً غیرمنطقی است. سرچشمه فرضیه ناکامی- پرخاشگری طرز فکر غیرعاقلانه واکنش به ناکامی است؛ وقتی به شدت ناکام می‌شوید یا در حق شما بی‌عدالتی می‌شود و طرد می‌کنند احساس می‌کنید خیلی افتضاح شده و فاجعه هولناکی رخ داده است. این طرز تفکر غلطی است، زیرا ناکام شدن احساس طبیعی است، ولی حزن واندوه شدید و طولانی موضوعی غیرمنطقی است، چراکه اولاً: دلیلی وجود ندارد که وقایع و حوادث باید متفاوت با آن چیزی باشند که طبیعتاً هستند، ثانیاً: حزن و اندوه شدید نه تنها موجب تغییر موقعیت نمی‌شود، بلکه اغلب اوقات آن را بدتر می‌کند، ثالثاً: اگر یافتن هر نوع چاره‌ای در موقعیت موجود غیرممکن است تنها راه چاره آن است که آن را بپذیریم، رابعاً: اگر فرد موقعیت را آن طور که می‌خواهد و در صدد است تعبیر و تفسیر نکند، محرومیت به اختلالات عاطفی منجر نخواهد شد.اپیکتتوس بیش از دو هزار سال قبل گفته است: «کسی که وقایع اجتناب‌ناپذیر نمی‌تواند بر او غلبه کند هرگز شکست نمی‌خورد». شوپنهاور چند قرن پس از اپیکتتوس می‌گوید: «مهم‌ترین توشه زندگی، رضا وتسلیم است».

بی‌مسئولیتی عاطفی (کنترل هیجانی)

بر اساس این باور غیرمنطقی تصور می‌کنید که خوشی‌ها و ناخوشی‌ها متأثر از عوامل بیرونی و خارج از کنترل انسان است و به همین دلیل چون اعمال دیگران یا حوادث روزمره دنیا را مسئول ناراحتی‌های خود می‌دانید معتقدید که اگر دیگران تغییر کنند یا حادثه‌ای رخ ندهد احساس راحتی خواهید کرد. البته چنین باوری هم می‌تواند آثار سویی بر جسم و روح انسان بگذارد که یکی از آنها آشفتگی عاطفی است.اگر فردی بپذیرد که اختلالات و عواطف نتیجه احساسات و ارزشیابی‌ها و تلقین فرد به خودش است، در این صورت کنترل و تغییر آنها ساده و امکان‌پذیر خواهد بود. فرد عاقل و باهوش می‌داند که بخش بسیاری از ناراحتی از درون او ناشی می‌شود.

نگرانی زیاد توأم با اضطراب (توجه مضطربانه)

اعتقاد داشتن به این تفکر غیرمنطقی که همواره باید از وقوع احتمالی برخی رخدادها در آینده احساس نگرانی کنیم.یا به عبارتی باید به هر چیزی که خطرناک و ترس‌آور به نظر می‌رسد مشغولیت ذهنی پیدا کرد و در مورد آن مضطرب شد،این تفکری غیرعقلاتی است، زیرا ناراحتی و اضطراب زیاد، اولاً: مانع ارزشیابی عینی خوادث خطرناک و ترس‌آور می‌شود، ثانیاً: اگر اتفاقی بیفتد مانع از مقابله منطقی با آن می‌شود، ثالثاً: به ظهور خطر کمک می‌کند، رابعاً: امکان وقوع آن بیش از حد افزایش می‌یابد، خامساً: در بیشتر موارد نمی‌توان از وقوع حوادث غیرقابل پیش‌بینی جلوگیری کرد، سادساً: موجب بدتر شدن حوادث و وقایع خواهد شد. فرد عقلانی می‌داند که خطرهای بالقوه به آن اندازه‌ای که انسان از آنها می‌ترسد، وحشتناک نیستند و اضطراب نه تنها از وقوع آنها جلوگیری نخواهد کرد، بلکه باعث افزایش آن خواهد شد. می‌توان گفت: وقایع وقتی بدترین وقایع می‌شوند که شما به جای آنکه به وحشت‌زا بودن طرز فکرتان فکر کنید، آن وقایع را هولناک بدانید.

اجتناب از رویارویی با مسائل (مشکلات)

یک باور غیرمنطقی دیگر، دوری جستن از مشکلات است. شما پیش خود فکر می‌کنید دوری گزیدن از مسائل زندگی و شانه خالی‌کردن از مسئولیت‌ها خیلی آسان‌تر و صحیح‌تر از روبه‌رو شدن و درگیر شدن با آنهاست، از این‌رو، در پی چیزهایی هستید که مسئله‌ساز نباشد.این تفکر، غیرعقلانی است، زیرا دوری و اجتناب از یک کار، سخت‌تر ودردناک‌تر از انجام آن است و به مشکلات و نارضایتی‌های بعدی می‌انجامد و باعث کاهش اعتماد به نفس می‌شود.فرار از مشکلات خود می‌تواند مشکل‌آفرین باشد، زیرا طفره رفتن از کارهای ظاهراً سخت و ناخوشایند رفته‌رفته در ضمیر ناخودآگاه شما اثر پایداری می‌گذارد و موجب می‌شود بعدها روبه‌رو شدن با هر کاری برایتان مشکل و ناخوشایند باشد. به جای طفره رفتن و فرار از مشکلات، سعی کنید کارهای ضروری را ـ حتی اگر ناخوشایندتان باشد ـ بدون فغان و شکوه انجام دهید و در پی آن بلافاصله دست به کاری بزنید یا برنامه‌ای را شروع کنید که باب طبعتان باشد و در واقع برای کار سختی که انجام داده‌اید به خودتان پاداش و جایزه بدهید. اگر فرد تسلیم شود و دوری را بپذیرد برخلاف این ضرب‌المثل عمل کرده است که: «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود».

وابستگی

وابستگی یکی از باورهای غیرمنطقی در زندگی انسان‌هاست. شما اعتقاد دارید که همواره باید فردی قوی‌تر از خودتان در کنار شما باشد و در همه امور به او تکیه کنید. وابستگی به این شدت می‌تواند مضر و فلج‌کننده باشد. ما در تمام مراحل زندگی روزمره خود احتیاج به کمک دیگران داریم. اما این دلیل نمی‌شود که وابستگی را به آن حد برسانیم که قبول کنیم نمی‌توانیم برای خود به تنهایی کاری انجام دهیم. وابستگی به دیگران بیش از حد متعارف، یعنی از دست دادن استقلال، و عدم استقلال، یعنی لذت نبردن از زندگی و یا به عبارتی گم کردن زندگی. یک فرد متکی به دیگران ممکن است در زندگی خود احساس آرامش کاذبی داشته باشد، زیرا لازمه وابستگی این است که اولاً: همیشه باید سپاس‌گذار دیگران باشد، ثانیاً: با دور شدن شخص حمایت‌کننده، این حمایت‌ها اجباراً قطع می‌شود و فرد وابسته، تنها و در تنگنا می‌ماند. بنابراین، بهتر است سعی کنید روی پای خودتان بایستید و شخصاً تصمیم بگیرید. البته هر کاری ممکن است با شکست یا پیروزی همراه باشد و یقیناً عدم موفقیت ناگوار است، ولی از ارزش فردیِ شما به عنوان یک انسان فعال نمی‌کاهد.

درماندگی نسبت به تغییر

اعتقاد فرد به اینکه تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه زندگی، تعیین‌کننده مطلق رفتار کنونی هستند و اثر گذشته را در تعیین رفتار کنونی به هیچ وجه نمی‌توان نادیده انگاشت، عقیده‌ای غیرعقلانی است. فرد عقلانی در عین حال که گذشته را مهم می‌شمارد، می‌تواند با بررسی رفتار گذشته و مورد سؤال قراردادن عقاید و باورهای ناراحت‌کننده گذشته‌اش، به تغییر رفتار کنونی خویش اقدام کند. فرد سالم بیش از آنچه به گذشته توجه دارد به حال و وضعیت موجود توجه می‌کند. اگرچه ممکن است گذشته، حال را تحت تأثیر قرار دهد، ولی ضرورتاً تعیین‌کننده آن نیست، بلکه افراد از تأثیر فرضی گذشته، حال را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

کمال‌طلبی (کمال‌گرایی)

بر اساس این باور غیرمنطقی، شما فکر می‌کنید که برای هر مشکلی همیشه یک راه‌حل کامل وجود دارد. بنابراین اگر به آن راه حل احتمالی دست نیابید آن را فاجعه‌ای وحشتناک تلقی خواهید کرداین عقیده، غیرعقلانی است، به این دلیل که اولاً: هیچ‌گاه چنین راه‌حل کاملی وجود ندارد، ثانیاً: نتایجی که فرد از قصور در پیدا کردن چنین راه‌حلی تصور می‌کند، غیرواقعی است و تأکید بر پیدا کردن چنین راه‌حل مطلقی به اضطراب، نگرانی و ترس شدید و ناراحتی می‌انجامد، ثالثاً: این نوع کمال‌گرایی به راه‌حل‌های ناقص‌تری منجر خواهد شد. فرد عقلانی می‌کوشد تا حتی‌الامکان راه‌حل‌های متعددی را برای مشکل خویش بیابد و از بین آنها بهترین و عملی‌ترین را انتخاب کند.اعتقاد به کمال مطلق در زندگی روزمره بر خلاف واقعیت است، زیرا در دنیای مادی چیزی به نام قطعیت، کمال یا حقیقت محض وجود ندارد.



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , مقالات روانشناسی , ,
:: برچسب‌ها: مقالات روانشناسی , پالایش یا فیلتر ذهنی , روان شناسی , دلهره , خشم , افسردگی , وسواس , اختلالات شخصیتی , خودباوری , بیماریهای روان تنی , اسکیزوفرنی , کمرویی , تلقین پذیری , مرکز مشاوره تحصیلی رشد دانش , دیدگاه عقلانی ـ عاطفی , افکار انسان‌ها بر احساسات ,
:: بازدید از این مطلب : 159
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : 16 خرداد 1393
.

رفتار درمانگران عقلانی- هیجانی، 11 باور و خودگویه غیرمنطقی رایج را شناسایی کرده اند. افراد با نگه داشتن این باورهای غیرمنطقی، اضطراب، خشم، افسردگی و آشفتگی های هیجانی دیگر را به میزان زیاد برای خود ایجاد می کنند. این باورها علت بسیاری از ناکامی ها و شکست در تحقق اهداف مهم به شمار می آیند. در مورد باورهای غیرمنطقی زیر بیاندیشید و سپس سه یا چهار مورد از آنها را که بیشتر در مورد خودتان صدق می کند انتخاب کنید. به هنگام فکر کردن راجع به این باورها، احتمالا دوستان یا آشنایانی نیز به ذهن شما می آیند که این باورها در مورد آنها صدق می کند. هر کدام را که تا حدودی در مورد شما صدق می کند یادداشت کنید. سپس بر روی زیر سؤال بردن و ریشه کن نمودن این باورها که موجب احساس اضطراب، خشم و افسردگی در شما می شوند بیاندیشید.
لازم به ذکر است که به دنبال هر باور زیر،  پیامدهای معمول آن و باورهای منطقی جایگزین ارائه خواهد شد.

اولین باور غیرمنطقی و رایج
این برای من یک ضرورت مبرم است که تقریبا از سوی تمامی افرادی که برایم مهم هستند دوست داشته شوم و مورد تأیید قرار گیرم. چنانچه این امر محقق نشود، وحشتناک است و من نمی توانم آن را تحمل کنم. من بی ارزش خواهم بود.
پیامدهای معمول: خویشتن پذیری پایین، عزت نفس پایین،اضطراب و افسردگی.
باورهای منطقی جایگزین: من ترجیح می دهم که توسط اکثر مردمی که برایم مهم هستند دوست داشته شده و مورد تأیید قرار گیرم. آگاهی از اینکه همگان من را دوست ندارند یا من را تأیید نمی کنند وحشتناک نیست، می توانم آن را تحمل کنم و هنوز هم می توانم احساس ارزشمندی بکنم. معقول نیست که انتظار داشته باشم همه افراد زندگی ام مرا تأیید کنند. من کنترل اندکی بر روی چگونگی فکر و احساس دیگران دارم.
دومین باور غیرمنطقی و رایج
من برای اینکه ارزشمند باشم، باید در جنبه های مختلف، توانا، شایسته و موفق باشم. من باید در تمامی حوزه های مهم صد در صد توانا باشم، در غیر این صورت نمی توانم آن را تحمل کنم، بی ارزش خواهم بود و باید بخاطر آن سرزنش شوم.
پیامدهای معمول: اضطراب، افسردگی، خویشتن پذیری پایین، عزت نفس پایین، مسامحه
باورهای منطقی جایگزین:من یک فرد ناکامل و جایزالخطا هستم که برای خودم نقاط قوت و ضعفی دارم. من در جهت پیشرفت تلاش می کنم و بعضی از کارها را می توانم به خوبی انجام دهم. من می توانم از اشتباهات و از دشواری های زندگی درس بگیرم.
سومین باور غیرمنطقی و رایج
جهان باید منصفانه باشد. مردم باید منصفانه و با ملاحظه رفتار کنند، وگرنه آنها بد،شرور، پست و بسیار احمق هستند و باید به شدت سرزنش و تنبیه شوند.
پیامدهای معمول: خشم، عصبانیت، انتقام جویی
باورهای منطقی جایگزین: من ترجیح می دهم که دیگران و جهان، منصف و معقول باشند اما زندگی اغلب منصفانه نیست. هرگاه که امکان داشته باشد، من دیگران را تحت فشار قرار می دهم تا منصفانه رفتار کنند.بعضی ها اعتقاد دارند که باید همیشه منصفانه رفتار کرده و کارهای درست انجام دهند. پس خود را به دلیل عالی و بی نقص نبودن شدیدا سرزنش می کنند. آنها نیاز دارند که خود را ببخشند، از رفتار خود پشیمان شوند و تلاش کنند تا در آینده عملکرد بهتری داشته باشند. در غیر این صورت ممکن است به احساس گناه و افسردگی زیادی دچار شوند.
چهارمین باور غیرمنطقی و رایج
جهان باید آسان باشد. بسیار وحشتناک و افتضاح است که کارها مطابق میل من پیش نمی رود. کارها باید مطابق میل من پیش برود و اگر چنین نباشد فاجعه است وتحمل آن را ندارم. جهان باید سرزنش شود، من بی ارزش می شوم و هرگز شاد نخواهم بود.
پیامدهای معمول: اضطراب، افسردگی، خشم.
باورهای منطقی جایگزین: ترجیح می دهم که کارها مطابق میل من پیش برود؛ گاهی این اتفاق می افتد و گاهی هم اینگونه نیست. وقتی که کارها مطابق میل من پیش نمی رود ناراحت کننده است، اما فاجعه نیست. من آن را دوست ندارم ولی می توانم تحملش کنم. من همیشه نمی توانم رویدادهای اطراف خود را کنترل کنم اما می توانم به طور عمده باورها و خودگویه هایم را در مورد این رویدادها کنترل کرده و کنترل زیادی را بر روی احساساتم اعمال کنم.
پنجمین باور غیرمنطقی و رایج
در مورد مضطرب، خشمگین و افسرده بودن و شاد نبودنم نمی توانم کاری بکنم.زیرا احساسات من ناشی از چیزهایی است که برای من اتفاق می افتند. یک تفکر غیرمنطقی و نادرست این است که باور داشته باشیم دیگران، رویدادها و موقعیت ها، عمدتا موجب احساسات ما می شوند .کنترل هیجانات، غالبا کاری دشوار است، اما با کمک گرفتن از تکنیک هایی که تا کنون در موردشان صحبت کرده ایم این کار برایتان آسانتر می شود.
پیامدهای معمول: ناشادی، آشفتگی هیجانی، ترس و هراس ناشی از هیجانات و رفتاری که ظاهرا خارج از کنترل است.

باورهای منطقی جایگزین: باور من در مورد رویدادها و موقعیت ها و آنچه که در مورد آنها به خودم می گویم، علت اصلی احساسات من است.
ششمین باور غیرمنطقی و رایج
چنانچه چیزی خطرناک یا ترسناک باشد، باید به طور مداوم و مفرط، نگران بوده ومنتظر وقوع آن باشم. ترس و باورهای غیرمنطقی، گاهی اوقات مانع از آن می شوند که ما انسانها احتیاط های معقول به عمل آوریم. یک باور غیرمنطقی دیگر در همین ارتباط می توانداین باشد: «بسیاری از موقعیت ها خطرناک و تهدید کننده هستند و من باید همواره هوشیار باشم که از چنین موقعیت های خطرناکی اجتناب کنم .» پیامدهای معمول: اضطراب، ترس، نگرانی، مشکلات خواب واستیصال روانی.
باورهای منطقی جایگزین: بیشتر موقعیت هایی که بالقوه خطرناک هستند، واقعا هیچ گاه اتفاق نمی افتند. من می توانم هوشیار بوده و تا حدودی موقعیت های خطرناک را کنترل نمایم. من می توانم با رویدادهای بدی که توان تغییر آنها را ندارم کنار آمده و سازگار شوم.
هفتمین باور غیرمنطقی و رایج
اجتناب از مواجه شدن با دشواری ها و مسئولیت های زندگی، و به تعویق انداختن آنها، راحت تر از مواجه شدن با آنهاست. ناکامی ناشی از مواجه شدن با موقعیت ها و مشکلاتی که مجبور به مواجهه با آنها نیستیم وحشتناک است و من نمی توانم آن را تحمل کنم. این دشواری ها و مشکلات باید مورد نکوهش و نفرین قرار گیرند.  پیامدهای معمول: مسامحه و احساس گناه پدید می آید، مشکلات کوچک تبدیل به مشکلات بزرگ می شوند، فرد در مقابل مشکلات فزاینده احساس درماندگی می کند، اهداف عمده فرد به مخاطره می افتد، اغلب اضطراب و افسردگی ایجاد می شود و فرد اغلب از توانایی پایین برای تحمل ناکامی برخوردار است.
باورهای منطقی جایگزین:مواجه شدن با مسئولیتها، مشکلات و کارهای سخت، بخشی از زندگی است. برخورد با مشکلات در مراحل اولیه آنها ناراحت کننده است، اما به هیچ وجه وحشتناک نیست. من می توانم هنگام وقوع مشکلات با آنها روبرو شده و آنها را تحمل کنم.
هشتمین باور غیرمنطقی و رایج
من کاملا به دیگران وابسته هستم و به فردی قویتر از خودم نیاز دارم تا به او اتکا کنم؛ من نمی توانم زندگی خودم را اداره کنم. چنانچه به فردی قویتر از خود متکی نباشم وحشتناک خواهد بود و من تحملش را ندارم. بدون او بی ارزش خواهم بود و همیشه بدبخت خواهم ماند. من درمانده هستم و بدون دریافت کمک قابل ملاحظه از دیگران نمی توانم کارکرد مناسبی داشته باشم.
پیامدهای معمول: وابستگی به کسانی که در برآوردن نیازهای فرد، قابل اتکا نیستند، اضطراب.
باورهای منطقی جایگزین: من دوست دارم که دیگران مرا راهنمایی کرده و از من حمایت کنند، اما واقع بینانه تر این است که به خودم متکی باشم. من می توانم یاد بگیرم که مستقل تر باشم.
نهمین باور غیرمنطقی و رایج
سابقه گذشته من، دلیل عمده احساسات و رفتارهای کنونی من است. چیزهایی که زمانی در گذشته تأثیر نیرومندی بر من داشته اند در آینده نیز همچنان تأثیر قوی بر من خواهند داشت.
پیامدهای معمول: ممکن است فردی که چنین باوری دارد در احساسات و هیجانات ناخوشایند غرق شود و از تلاش برای بهبود این احساسات و هیجانات دست بردارد.
باورهای منطقی جایگزین: احساسات و رفتار فعلی من بیشتر به وسیله باورها و خودگویه های فعلی من کنترل می شوند نه به وسیله رویدادهای دوری که سالها قبل اتفاق افتاده اند. برخی از بخش های گذشته من ناخوشایند هستند، اما من می توانم یاد بگیرم که با آنها زندگی کنم. من چیزهای زیادی از این تجارب آموخته ام. من می توانم راه هایی بیابم تا بخش های ناخوشایند گذشته من ناراحتی کمتری را سبب شوند.
دهمین باور غیرمنطقی و رایج
در صورتی که فردی برایم اهمیت داشته باشد، باید در مورد مشکلات و آشفتگی های او بسیار مضطرب، خشمگین و افسرده شوم. درست است که گرفتاری های زیادی در جهان وجود دارد و غالبا اتفاقات بد برای انسان های خوب می افتد، یکی از ارزش های من این است که به دیگران کمک کنم و برای ایجاد دنیایی بهتر تلاش نمایم.
پیامدهای معمول: اضطراب، خشم، افسردگی.
باورهای منطقی جایگزین: هنگامی که اتفاقات بد برای دیگران روی می دهد، من ناراحت و اندوهگین می شوم و در صورتی که بتوانم، برای کمک به آنها تلاش می کنم. با این وجود، بدبختی و ناراحتی دیگران ارتباط مستقیم با ایجاد احساسات شدید چون اضطراب، افسردگی و ناشادی من ندارد.
یازدهمین باور غیرمنطقی و رایج
تقریبا یک راه حل درست و بی نقص برای تمامی مشکلات وجود دارد و وحشتناک است که این راه حل را نیابم. من نمی توانم آن را تحمل کنم. این مشکل باید مورد نفرین قرار گیرد. هیچ گاه راه حلی برای آن نخواهد بود. پیامدهای معمول: اضطراب، خشم و افسردگی و فکر کردن مداوم در مورد مشکلات.
باورهای منطقی جایگزین: من دوست ندارم مشکلات،بدون راه حل های بی نقص باشند. اما من می توانم با آن کنار بیایم. من می توانم بر دنیای خودم که پیچیده و همراه با ناکامی است تأثیر بگذارم، اما نمی توانم آن را به طور کامل کنترل کنم.



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , مقالات روانشناسی , ,
:: برچسب‌ها: مقالات روانشناسی , پالایش یا فیلتر ذهنی , روان شناسی , دلهره , خشم , افسردگی , وسواس , اختلالات شخصیتی , خودباوری , بیماریهای روان تنی , اسکیزوفرنی , کمرویی , تلقین پذیری , مرکز مشاوره تحصیلی رشد دانش , مسائل در ضمینه غیرمنطقی و رایج ,
:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : 12 مرداد 1393
.

 

با توجه به اهمیت فوق العاده و شگفت انگیز نوازش های جسمی و کلامی در افزایش شادابی فرزندان و مشاهده ی مکرر غفلت خانواده ها از این موضوع مهم ، بر آن شدم تا نکاتی را مورد اشاره و تاکید قرار دهم به این امید که والدین گرامی که نگران رشد و تربیت فرزندان دلبند خود هستند با استفاده از راهکارهای قابل اجرایی که ذکر خواهد شد روابط صمیمانه و نزدیکتری با فرزندان خود داشته باشند و در نتیجه میزان شادابی فرزندان خود را افزایش دهند.

همه می دانیم که انسان نیازهایی دارد که برای ادامه ی حیات باید آنها را براورده نماید و غفلت از آنها سلامت او را به خطر انداخته و او را به سوی مرگ و نیستی سوق می دهد بنابراین نه تنها انسان بلکه تمام موجودات زنده تلاش می کنند برای زنده ماندن خود به هر قیمتی که شده این نیاز ها را برآورده کنند . لازم به تاکید است که اگر این نیازها در جای اصلی خود وبه روش معمول و مطلوب برآورده نشود ممکن است از راه های غیر معمول و حتی خطرناک برآورده شود در ادامه به نمونه هایی از این نیاز ها اشاره می کنیم .

نیاز به هوا :

اولین نیاز ما به تنفس می باشد . ما به وسیله نفس کشیدن اکسیژن مورد نیاز بدن خود را تامین می کنیم و بدون تنفس بیشتر از 5 دقیقه زنده نمی مانیم.حالا تصور کنید که در اتاقی قرار گرفته اید که به دلیل بسته بودن در و پنجره هوای لازم وارد آن نمی شود و شما پس از مدتی احساس خفگی می کنیدو سعی می کنید پنجره را باز نمایید در صورتی که باز کردن پنجره امکان پذیر نباشد شما تلاش می کنید که آن اطاق را ترک نمایید و به جایی بروید که هوای مناسب و کافی برای تنفس داشته باشد.

نیاز به آب:

آب لازمه حیات تمام موجودات زنده می باشد و ما انسانها حداکثر 24 ساعت بدون آب زنده می مانیم . پس از این مدت کلیه ها از کار می افتد و ما دچار مشکل می شویم  و در صورتی که از تجهیزات پزشکی خاص استفاده نکنیم مرگ ما حتمی است .حال اگر ما در محیطی باشیم که پس از احساس تشنگی آب کافی در آنجا وجود نداشته باشد سعی می کنیم که آن محیط را ترک کرده و به جایی برویم که آب کافی و سالم وجود داشته باشد لازم به تذکر است که اگر مدت زمان تشنگی ما طولانی شود و به آب سالم دسترسی پیدا نکنیم ، به محض اینکه به آب رسیدیم از شدت تشنگی بدون توجه به این که آن آب سالم و بهداشتی هست یا نه آن را مورد استفاده قرار می دهیم.

نیاز به غذا:

برای همه ما بدیهی است که غذا از نیاز های اصلی می باشد و بدون غذا ادامه ی زندگی امکان پذیر نمی باشد. حاکثر زمانی که ما بدون غذا زنده می مانیم 5 تا 7 روز می باشد .در صورتی که در منزل یا محل زندگی ما غذا ی لازم وجود نداشته باشد ، تلاش می کنیم تا به محلی برویم که غذای کافی برای ما وجود داشته باشد و اگر شدت گرسنگی  زیاد باشد فرد گرسنه به هر نوع غذایی راضی می شود و آن را مورد استفاده قرار می دهد و به سالم و بهداشتی بودن آن توجهی نمی کند.

تمام موجودات زنده اعم از گیاه یا جانور در نیاز های نام برده در بالا مشترکند و در صورتی که با کمبودی مواجه شوند سعی و تلاش خود را در جهت تامین و برآورده کردن آن نیاز افزایش می دهند.موجوداتی که امکان مهاجرت داشته باشند به مکان هایی که آب و غذای کافی وجود داشته باشد مهاجرت می کنند و گونه هایی که امکان جابجایی ندارند به خصوص آنهایی که اسیر دست انسان هستند با این کمبودها و به عبارتی مرگ دست و پنجه نرم می کنند و عوارض سوء تغذیه برای آنها اجتناب ناپذیر است.

همه ی ما به نیازهای گفته شده در بالا توجه داریم و نهایت سعی خود را می کنیم تا خود و خانواده و فرزندان ما از این نظر تامین باشند و کمبودی احساس نکنند و این وظیفه ی کوچکی است که به عهده گرفته ایم و مسئولیت آن را هم می پذیریم و هیچ منتی هم سر کسی نمی گذاریم و طلبکار هم نیستیم.آیا تا همین جا کافی است ؟ آیا در این حد به خود وخانواده و فرزندان توجه کردن و نیازبه آب و غذا و لباس آنها را برطرف کردن کافی است  ؟ آیا همین که فرزند ما نسبت به آب و غذا  احساس تشنگی و گرسنگی نداشته باشد کافی است؟ اگر کافی است پس چرا حدود 20درصد دانش آموزان جامعه ما افسرده هستند و احساس غمگینی می کنند؟چرا تعدادی از بچه های ما نسبت به والدین خود پرخاشگری می کنند ؟چرا تعدادی از فرزندان ما کم در خانه می مانند و به محض رسیدن از مدرسه به خانه و گذاشتن کیف و کتاب به بهانه های مختلف خانه را ترک می کنند  و تا دیر وقت به خانه برنمی گردند و ممکن است دیر یا زود به افراد غیر قابل اعتماد بیرونی چراغ سبز نشان دهند؟ چرا تعدادی از بچه های ما بهانه گیر شده اند و کفتر و موتور و موبایل و ... می خواهند ؟آیا نباید فکر کنیم که این ها نیز نمونه هایی از گرسنگی و تشنگی است که بچه های ما را رنج می دهد  و آنها سعی می کنند به هر طریق که بتوانند خود را از نظر عاطفی و روانی سیر نمایند؟

نیاز به توجه

پدران  و مادران گرامی که دغدغه ی رشد و تعالی و شکوفا شدن فرزند خود را دارید ، نیاز دیگری هم هست که از آن غفلت کرده ایم و در فضای امن خانه به آن نپرداخته ایم و فرزندان ما احساس گرسنگی و تشنگی آن را می کنند و آن نیاز به توجه است نیاز به دیده شدن و نیاز به تایید.

پدر و مادر گرامی لازم است در طول شبانه روز بارها و بارها فرزند خود را در هر سن وسالی که هست در آغوش بگیری ، او را ببوسی و به وجودش افتخار کنی و از این نترسی که مبادا فرزندت لوس شود .

لازم است صبح سر سفره ی صبحانه کنار فرزندت بنشینی، موقع رفتن به مدرسه بدرقه اش کنی و وقتی که بر می گردد منتظرش باشی ، به استقبال او بروی و احساس دلتنگی و دوست داشتنت را به تقدیم کنی .

لازم است بارها و بارها با فرزندت بازی کنی و از او ببازی نه اینکه فقط به گذشته ات افتخار کنی و شرایط سخت زندگیت را به رخ او بکشی و...

اگر چنین کردی و از او توقع نداشتی او را سیر کرده ای  و مطمئن باش که وقتی او سیر شد می تواند انتظارت را برآورده نماید .وقتی سیر شد می تواند به تو محبت کند و احترام بگذارد.وقتی سیر شد به بهانه های مختلف پرخاش نمی کند و عصبانی نمی شود.وقتی سیر شد استرس او هم کم می شود و مهربان می شود. وقتی که سیر شد تلاش درسی او هم بیشتر می شود چون دیگر و وقت و انرژی خود را صرف رفع گرسنگی و تشنگی عاطفی و روانی خود نمی کند.

پدر و مادر گرامی به جای اینکه رفتارها ی منفی و اشتباهات فرزند خود را زیر ذره بین بگذاری و آنها را بزرگ کنی ، رفتارهای مثبت او را ببین تا خود را و توانمندی هایش را باور کند . آری فرزندان ما در حال تمرین زندگی هستند و خطا و اشتباهات کوچک برای آنها طبیعی است .اگر توانستی رفتارهای مطلوب و مثبت فرزندت را بزرگ کنی ، رفتار ها و صفات منفی کم رنگ خواهد شد و به مرور از بین خواهد رفت.



:: موضوعات مرتبط: مشاوره و ثبت نام , اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , ,
:: برچسب‌ها: روانشناسی , روانشناسی کودک , نقش پدر و مادر , مشاوره تحصیلی رشد دانش , نیازهای فرزاندان , نیازهای مادی و معنوی کودکان , نقش نوازش جسمی در کودکان , نقش نوازش روحی برای کودکان , مشاوره تحصیلی رشد دانش , فرزانگان رشد دانش ,
:: بازدید از این مطلب : 478
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : شنبه 25 مرداد 1393
.

تعریف و عوامل ایجاد موفقیت

موفقیت معانی زیادی دارد بنابراین ممکن است افراد مختلف با توجه به نظر ودیدگاه خاص خود موفقیت را تعریف نمایند و با توجه به آن تعریف خود را فردی موفق یا ناموفق بدانند.تعریف یک فرد از موفقیت می تواند که باعث شود فرد به راحتی موفقیت را تجربه کند و ازرسیدن به موفقیت احساس لذت کند یا اینکه در رسیدن به موفقیت مورد نظر خود، دچار زحمت و گرفتاری شود.

 

برای مشاهده ادامه مقاله بر روی گزینه ادامه مطلب کلیک فرمایید .



:: موضوعات مرتبط: مشاوره و ثبت نام , اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , ,
:: برچسب‌ها: عوامل موثر در موفقیت , موفقیت , چگونگی موفقیت , مشاوره تحصیلی , مشاوره تحصیلی رشد دانش , چرا موفقیت , روش موفقیت , راه کار های موفقیت , علائم موفقیت , مشاوره تحصیلی ,
:: بازدید از این مطلب : 785
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : شنبه 25 مرداد 1393

نکاتی بسیار مهم در ارتباط با یادگیری، مطالعه و برنامه ریزی  

اگر زندگی یک دانش آموز را مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که او بیشتر وقت و انرزی خود را صرف  یادگیری می نماید. حتی دانش آموزانی هم که در ظاهر بی تفاوت و بی انگیزه هستند اگر مورد مصاحبه قرار گیرند مقدار زیادی استرس و نگرانی در ارتباط با یادگیری از خود بروز می دهندبا بررسی عمیق زندگی آنها متوجه می شویم که دلیل بی تفاوتی یا بی انگیزگی آنها گذشته ناموفق آنها است به این صورت که تلاشهای ناموفق آنها در گذشته باعث شکل گیری یک حس ناتوانی و ناامیدی در آنها شده است به طوری که در حال حاضر برای بهبود وضعیت خود تلاش زیادی نمی نمایند.در این مقاله ی کوتاه سعی می شود مطالبی ارائه شود که مطابق با قوانین علمی یادگیری و فراموشی بوده و باعث بهبود وضعیت یادگیری دانش آموزان شود .

فرآیند یادگیری

 

یادگیری به زبان ساده یعنی انتقال آنچه که در محیط اطراف ما وجود دارد به مغز . این انتقال  از طریق حواس و سیستم عصبی  انجام می شود .

هر حس ،مطالب دریافتی را به مرکز مخصوص خود در مغز ذخیره می کند . یعنی مطالب خوانده شده در مرکز بینایی مغز و مطالب شنیده شده در مرکز شنوایی مغز و مطالب نوشته شده در مرکز لامسه ی مغز ذخیره می شوند .اگر یک مطلب به کمک چند حس یادگرفته شود در چند مرکز مغز نگهداری می شود و بنابراین یادآوری آن در مواقع لزوم مطمئن تر خواهد بود ، به همین علت است که متخصصان یادگیری به فراگیران توصیه می کنند که از روش های مختلف برای یادگیری دروس استفاده کنند تا یادگیری و یادآوری مطمئن تری داشته باشند.

 روش های یادگیری

1-   خواندن

خواندن بهتر است بدون صدا و بدون حرکت لب و فقط با چشم باشد .

مغز ما معنا و مفهوم کلی مطالب را بهتر در خود نگه می دارد تا جزئیات را بنابراین هنگام خواندن یک متن بهتر است از تیتر شروع کنیم و تا تیتر بعدی ادامه دهیم بعضی از دانش آموزان عادت کرده اند که سطر به سطر بخوانند و برای یادگیری یک جمله را بارها و بارها تکرار می کنند و زمانی که احساس کردند آن جمله را حفظ شده اند به یادگیری جمله ی بعدی می پردازند در چنین شرایطی مغز باید جملات جدا از هم را به هم ربط دهد تا به یک مفهوم کلی برای ذخیره کردن دست یابد این کار برای مغز بسیار سخت بوده ، زمان زیادی لازم داشته و ضمن ایجاد خستگی برای یادگیرنده نتیجه ی کمی را عاید او می کند.

2-  گوش کردن

وقتی ما به مطلبی گوش می دهیم این مطالب از طریق حس شنوایی وارد مرکز شنوایی مغز شده و در آنجا ذخیره می شود.برای اینکه یادگیرنده هنگام گوش کردن تمرکزبیشتری داشته باشد بهتر است قبل ازشروع کلاس درس نسبت به مطالب آمادگی ذهنی داشته باشد.برای ایجاد آمادگی ذهنی لازم است دانش آموزان قبل ازتدریس معلم نگاه مختصری به درس داشته باشند.

3- نوشتن

وقتی ما مطلبی را می نویسیم آن مطلب ازطریق دو حس لامسه و بینایی وارد مغزما شده و در دو مرکزلامسه و بینایی ذخیره می شود .نوشتن مطالب به منظور یادگیری چند فایده دارد :

أ‌-      ازطریق نوشتن بهتر یادمی گیریم.

ب‌- وقتی که می نویسیم یاد گیری خود را مورد بررسی قرار داده و از میزان آن آگاه می شویم .

ت‌- هنگام نوشتن تمرکزبیشتری روی مطالب داریم چون بدون تمرکزکارنوشتن ادامه پیدا نمی کند.

ث‌- اگر هنگام نوشتن جلسه امتحان را برای خود مجسم کنیم استرس امتحان کاهش می یابد.

ج‌-   هنگام نوشتن ما بیشتر فعال هستیم بنا بر این حالت بی حوصلگی برای ما اتفاق نمی افتد .

4- گفتن از حفظ برای خود باصدای آرام

گفتن از حفظ برای خود تکمیل کننده ی یادگیری ما می باشد هنگامی که ما مطالب را بیان می کنیم ضمن اینکه مرکزگفتار ما فعال است وکلمات را به یاد می آورد ،مرکز شنوایی هم فعال بوده و مطالب را در خود ذخیره می کند.گفتن از حفظ در فرایند یادگیری ما چند فایده دارد:

1-    با این کار ما یادگیری خود را چک کرده و به نقاط ضعف و قوت یادگیری خود پی می بریم .

2-    ما  در این حالت فعال بوده و تمرکز بیشتری خواهیم داشت .

3-    حالت خواب آلودگی و بی حوصلگی ما کمتر خواهد بود.

4-    استرس ما ازامتحانات شفاهی و صحبت در جلو جمع کاهش می یابد.

 

 

دفعات فراموشی

      معمولا" مطالبی که ما برای بار اول یاد می گیریم اگر تکرار وتمرین نشود در فردای آن روزبه میزان 80 درصد فراموش می شود ، وقتی که همان مطلب را برای بار دوم یادمی گیریم اگر تمرین وتکرار نشود ، پس ازیک هفته در حدود 50درصد آن فراموش می شود.وقتی که همان مطلب برای بار سوم یادگرفته می شود در صورتی که تکرار و تمرین نشود پس ازیک ماه در حدود 20 درصد آن فراموش می شود وقتی که همان مطلب برای بار چهارم یادگرفته می شود میزان فراموشی به کمتر از10درصد می رسد.

قوانین یادگیری

1-    هر موضوعی که در اطراف ما وجود دارد ازطریق حواس پنج گانه به مغزمنتقل می شود .

2-    هر حسی مطالب دریافتی را در مرکزمخصوص به خودش ذخیره می کند.

3-     یادگیری از طریق چند روش باعث ارسال به چند مرکزمغزی می شود .

4-    ذخیره یک مطلب در چند مرکز مغزی یادگیری و یادآوری مطمئن تری را بدنبال دارد.

5-    یادگیری بار اول در حدود 80 درصد فراموش می شود.

6-    فراموشی پس از4 بار یادگیری یک مطلب بسیار اندک است .( زیر 10 درصد)

7-    تکرار یادگیری در یک جلسه هر چند بار هم که باشد یک بار محسوب می شود.

8-    یادگیری با فاصله ی زمانی موثرتر ازیادگیری فشرده و پشت سر هم است.

9-    هر چه یادگیرنده در جریان یادگیری فعال تر باشد ، میزان یادگیری بیشتر است.

10-                       اگر یادگیرنده با اراده و اختیار خود وارد فرایند یادگیری شود یادگیری سریتر و بیشتری خواهد داشت.

11-                       یادگیری ،یادگیری می آوردیعنی یادگیری مطالب قبلی باعث سرعت بخشیدن به یادگیری مطالب بعدی می شود.

12-                       مغزما همیشه باید یک خوراک فکری قابل هضم داشته باشد یعنی نمی توانیم لحظه ای را تصور کنیم که مغزهیچ فرآیند فکری نداشته باشد.

13-                       جذب مطالب آسان و قابل هضم برای مغزاولویت دارد یعنی مغزما بین دو مطلب آسان و سخت که همزمان در اختیارش قرار بگیرد مطلب آسان تر را انتخاب می کند.

14-                       اگر بخواهیم که مغزمطالب مورد نظر ما را قبول کند باید با آمادگی ذهنی یاد گیری خود را شروع نمائیم یا با دست کاری و دخل  و تصرف آن مطلب را آسان کنیم.

 

اصول برنامه ریزی درسی

با توجه به قوانین یادگیری و فراموشی که پیشتر گفته شد طوری برنامه ریزی می کنیم که یک مطلب دست کم 4 بار در طول یک هفته یادگرفته شودتا میزان فراموشی به حداقل خود برسد.

مراحل یک برنامه ریزی درسی مناسب برای یک دانش آموزاول راهنمایی تا پایان دوره ی متوسطه به صورت زیر است:

1-    صرف نهار پس از رسیدن به منزل

2-    خواب به مدت 30 تا 60 دقیقه

3-    نوشتن تکالیف یا مرور دروس برنامه امروز برای هر درس به مدت 30 تا 45 دقیقه و بعد از هر درس به مدت 15 تا 20 دقیقه استراحت .(این مرحله باید تا ساعت 18 یا 19 تمام شده باشد.)

4-    مطالعه ی دروس برنامه ی فردا برای هر درس به مدت 30 تا 45 دقیقه وبعد ازهر درس به مدت 15 تا 20 دقیقه استراحت .( این مرحله بهتر است تا ساعت 22 تمام شده باشد .)

5-    نگاه کردن به درس جدید قبل ازتدریس دبیر به مدت 2 تا 5 دقیقه.

6-      خواب ازساعت22تا 6 صبح فردا .( بهترین زمان بیدار شدن زمان اذان صبح تا 20 دقیقه قبل ازطلوع آفتاب می باشد.

نکته ی مهم : بازی و سرگرمی به اندازه وقت یک درس یعنی 60 دقیقه و حداکثر استفاده ازتلویزیون 70 دقیقه برای یک دانش آموز نوجوان توصیه می شود.



:: موضوعات مرتبط: دیپلم و پیش دانشگاهی , مشاوره و ثبت نام , مرکز مشاوره اینترنتی , مرکز مشاوره حضوری , اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , ,
:: برچسب‌ها: مشاوره تحصیلی , مشاور تحصیلی , روش مطالعه , راه و روش یادگیری , نکات کلیدی یادگیری ، مطالعه و برنامه ریزی , برنامه ریزی تحصیلی , مشاور تحصیلی , مشاور دانشگاهی , مشاوره تحصیلی رشد دانش ,
:: بازدید از این مطلب : 562
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : شنبه 25 مرداد 1393
.

قبل از هر چیز، باید بپذیرید که «نه» گفتن حق شماست. اگر بتوانید «نه» گفتن را در شرایط صحیح تمرین کرده و انجام دهید، در مدتی کوتاه متوجه می شوید که به آن بدی که فکر می کنید هم نیست. بقیه کم کم شما را درک می کنند و مقاومت نشان نمی دهند. نگرانی از «نه» شنیدن ِ افراد از طرف ما، در واقع فقط یک نگرانی بی مورد و فرضی است.

اما اگر مطمئن نیستید که چگونه باید «نه» گفتن را انجام دهید، این هفت راه حل ساده برای شما هستند. توجه داشته باشید که هر یک از این متد ها را باید در شرایط خاص خودشان امتحان کنید.

۱- بگویید: در حال حاضر به حدی گرفتار سایر امور هستم که نمی توانم برای سایر کارها وقتی اختصاص دهم.
اگر شما گرفتار انجام اموری خاص باشید، مطمئناً توانایی قبول درخواست یا پیشنهاد دیگری را ندارید. پس اگر وضعیت خود را برای کسانی که درخواستی با شما مطرح می کنند، شرح دهید، مطمئناً شرایط شما را درک خواهند کرد. در این صورت در آینده نیز قبل از اطمینان از وضعیت کاری شما، درخواست بی جایی نخواهند داشت.

۲- بگویید: الان وقت خوبی نیست. من درگیر کاری هستم که تا چند ساعت/روز/هفته دیگر تمام می شود.
حتماً بارها پیش آمده که کسی به صورت ناگهانی از شما درخواستی می کند و یا پیشنهادی برای شما دارد. مثلاً در زمانی که شما در جلسه ای مهم بوده و یا مشغول انجام کاری خاص هستید. «نه» گفتن در چنین موقعیت هایی بسیار ساده تر از سایر اوقات است. شما به راحتی با مقرر کردن زمانی دیگر، می توانید به دوست خود بفهمانید: الان «نه»!
البته همین که وقت دیگری را پیشنهاد می دهید، خود را متمایل به کمک نشان داده اید و این مساله حسی خوب را در طرف مقابل ایجاد خواهد کرد.

۳- بگویید: من خیلی دوست دارم در این قضیه کمک کنم، اما…
در برخی مواقع پیشنهادات و درخواست هایی با شما مطرح می شود که ممکن است مجبور شوید به دلایل مختلف از «نه» گفتن طفره روید. اما یکی از بهترین متدها این است که در کنار تمایل نشان دادن در کمک به فرد متقاضی، با جمله ای شبیه جمله فوق، دلیل موجهی برای عدم پذیرش درخواستش بیاورید. برای مثال، ممکن است از شما به عنوان یک وبلاگ نویس درخواست شود که کاری انجام دهید. در چنین وضعیتی چنانچه نمی توانید پیشنهاد را قبول کنید، بهتر است علاوه بر نشان دادن تمایل تان، سایر امور یا پروژه های کاری را مانع قبول درخواست برشمرید. در این صورت ‘«نه» گفتن’ را با موفقیت انجام داده اید.

۴- بگویید: به من کمی فرصت بدهید که در این خصوص فکر کنم. سپس به شما خبر می دهم.
گاهی، «نه» جواب قطعی شما به یک درخواست خاص نیست. اگر شما علاقمند به انجام یک کار یا قبول یک پیشنهاد هستید، شاید لازم باشد قبل از آن به وضعیت کارها و وظایف فعلی خود نگاهی بیاندازید. همچنین شاید برای فکر کردن در خصوص آن پیشنهاد خاص و بررسی جوانب مختلف آن، به زمان کافی نیاز داشته باشید. پس صادق باشید و به جای «بله» یا «نه» گفتن های فوری، مقدار مشخصی زمان (یک روز/یک هفته/…) برای فکر کردن، از طرف مقابل بخواهید.

۵- بگویید: این پیشنهاد، چندان با روحیات/شرایط/منافع/نیازهای من سازگار نیست؛ با این حال به فکرش هستم.
اگر شخصی سعی دارد پیشنهاد یا درخواستی را با شما مطرح کند که از نگاه شما چندان جذاب نیست، به جای «نه» گفتن، وی را در قالب جمله فوق، از شرایط موجود مطلع کنید. در این صورت بحث و تبادل نظر های بیشتری صورت می گیرد تا به توافق نهایی برسید. نکته مهم در این متد این است که بتوانید به وی بفهمانید که به دنبال چیز دیگری هستید. در این صورت او را متوجه اشتباهش کرده اید بدون اینکه بی احترامی کرده یا به درخواستش بدون توجه «نه» گفته باشید.
فرد مقابل این رفتار شما را محترمانه و هوشمندانه می بیند و در آینده نیز روی شما حساب ویژه ای باز می کند.

۶- بگویید: شاید من فرد مناسبی برای انجام این کار نباشم. فکر می کنم آقا/خانم X گزینه بهتری باشد.
اگر از شما کمکی خواسته می شود یا شغلی به شما پیشنهاد می شود که -از لحاظ فنی- نمی توانید یا -بخاطر درگیری های شغلی یا شخصی- امکان کمک رسانی را در خود نمی بینید، می توانید فرد بهتری را پیشنهاد دهید. البته توجه داشته باشید که فردی که پیشنهاد می دهید را هم به دردسر نیاندازید!
در این صورت با یک تیر چند نشان زده اید. هم بسیار محترمانه «نه» گفته اید، هم ممکن است از طریق شما شغل مناسبی برای فردی که پیشنهاد داده اید، ایجاد شود.

۷- بگویید: «نه»؛ نمی‌توانم قبول کنم!
اما ساده ترین و مشخص ترین راه برای عدم قبول یک درخواست یا پیشنهاد، این است که به صورت مستقیم به درخواست دهنده بگویید: «نه»!
اگر هیچکدام از شرایط فوق برای «نه» گفتن ایجاد نشده، «نه» گفتن به صورت مستقیم بهترین و صادقانه ترین راه ممکن است. مطمئن باشید که از عکس العمل محترمانه طرف مقابل در قبول «نه» از طرف خودتان، شگفت زده خواهید شد.

***

به یاد داشته باشید که یادگیری ‘«نه» گفتن’، خود یک هنر است. اما توجه داشته باشید که این هنر همیشه نیازهای شما را برآورده نمی کند. گاهی اوقات قبول برخی درخواست ها، مسئولیت ها و پیشنهادات می تواند بیشتر از هر وقت دیگری به نفع شما باشد. پس با دقت و با در نظر گرفتن جوانب پاسخگوی درخواست های افراد باشید



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , ,
:: برچسب‌ها: چگونه نه بگوییم , راه های نه گفتن , روانشناسی , راه و روش زندگی , روش زندگی , نکات آموزنده , تجربه , زندگی کردن , آسان زندگی کنیم , مشاوره رشد دانش , موسسه آموزشی فرزانگان رشد دانش ,
:: بازدید از این مطلب : 384
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : شنبه 25 مرداد 1393
.

 

 محمدرضا درستكار متخصص طب فيزيكي و توانبخشي در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران گفت: اغلب افراد براي برطرف كردن مشكلات جسمي و رواني خود اقدام به انجام برخي كارهايي مي‌كنند كه نه تنها مشكل آن‌ها برطرف نمي‌شود، بلكه احتمال تشديد بيماري و عارضه شان نيز وجود دارد.

وي افزود: آب درماني يا هيدروتراپي روشي مهم و موثر است كه با استفاده از آن مي‌توان بسياري از بيماري‌ها و اختلالات را كاهش داد و يا از شدت آن‌ها كاست.

درستكار با بيان اينكه تاثيرات آب به واسطه اثري است كه بر روي پوست بدن دارد، تصريح كرد: در آب درماني پوست بدن به عنوان يك عضو مهم مطرح است، چرا كه در اثر برخورد آب، گيرنده‌هاي عصبي پوست تحريك مي‌شوند. تحريك ايجاد شده از طريق اعصاب بر سيستم عصبي مركزي اثر گذاشته و در واقع همين موارد موجب ايجاد اثرات آب درماني مي‌شود.

وي گفت: در واقع استفاده از آب درماني علاوه بر تاثير مثبت بر روي جريان خون و سوخت و ساز، عملكرد سيستم عصبي بدن را نيز به ميزان قابل توجهي بهبود مي‌بخشد. آب درماني همچنين بر روي تركيب خون و ميزان ترشح غدد نيز تاثيرات مثبتي بر جاي مي‌گذارد.



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , علمی , ,
:: برچسب‌ها: درمان , بهداشت , پزشکی , نکات درمانی , آب درمانی , اثر اب بر بدن , مقالات علمی و پزشکی , هیدروترابی ,
:: بازدید از این مطلب : 463
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : دو شنبه 20 مرداد 1393
.

حتما تاكنون با افراد موفق زيادي برخورد داشته‌ايد كه به تمام آرزوها و اهداف خود رسيده‌اند اما آيا مي‌دانيد آن‌ها چه ويژگي‌هايي دارند؟

 به گزارش خبرنگار كلينيك باشگاه خبرنگاران؛ مشخص كردن اهدافي صحيح و مشخص و منطقي از اصلي‌ترين و مهم‌ترين كارهايي است كه زندگي افراد را بر اصول و مبنا و چهارچوبي خاص قرار مي‌دهد.

بررسي‌ها نشان مي‌دهند افرادي كه در بيان احساسات و عقايد خود هيچ‌گونه مشكلاتي ندارند و نظرات خود را به راحتي بيان مي‌كنند 45 درصد موفق‌تر از ديگران هستند زيرا اين نوع حالت رفتاري فضايي را براي فرد فراهم مي‌كند كه در آن به رشد بلوغ فكري سريع‌تري برسد و به يك قدرت حتمي بزرگ دست يابد.

مطالعات اخير نشان مي‌دهند يكي از موانعي كه جلوي پيشرفت شما را مي‌گيرد پشت گوش انداختن و يا ترسيدن از كاري است كه قرار است براي خود و يا هدفتان انجام دهيد.

نتايج مطالعات نشان مي‌دهند از همين الان دست به كار شويد و كارهايي را كه قرار بوده انجام دهيد اما از آن‌ها سرباز زده‌ايد روي دايره بريزيد و براي انجام آن‌ها برنامه‌ريزي كنيد و پروژه آن‌ها را به اتمام برسانيد.



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , ,
:: برچسب‌ها: روانشناسی , خوشبختی , موفقیت , روشهای موفقیت , پیشرفت , بکارگیری روشهای موفقیت ,
:: بازدید از این مطلب : 309
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : یک شنبه 19 مرداد 1393
.

درحالیکه میلیون‌ها نفر از جوانان کشورمان به سمت استعمال قلیان با تنباکوهای میوه‌ای گرایش پیدا کرده‌اند، سند به دست آمده توسط خبرنگار «انتخاب» نشان می‌دهد که برخی از تنباکوهای مورد استفاده به شدت آلوده و خطرناک هستند.

 به گزارش ایسنا، براساس این سند، بخش زیادی از توتون‌هایی که اخیرا به کشور وارد شده، آلوده به سوسک خطرناک لازیردرما است.در این سند اشاره شده که این توتون‌های آلوده می‌تواند روی دیگر توتون‌های وارداتی نیز اثر بگذارد و حتی ضدعفونی کردن آن نیز افاقه نمی‌کند.این آلودگی، می‌تواند باعث بروز بیماری‌های جدی مثل آسم در میان مصرف‌کنندگان این توتون‌ها شود.

سوسک توتون یا لازیردرما همه‌چیزخوار است و بالغ بر ۴۰ نوع مواد غذایی، منابع گیاهی و حیوانی و حتی الیاف پارچه، کاغذ، کتاب، کارتن، قالی و سایر وسایل منزل را مورد حمله قرار می‌دهد ولی عمده خسارت آن به انواع توتون سیگارت و تنباکو است و از این‌رو به سوسک توتون شهرت دارد.

بیشترین خساراتی که توسط لازیردرماها به توتون وارد می‌شود به وسیله لارو این آفت صورت می‌گیرد. لارو این حشره از قسمت‌های مختلف برگ و دمار توتون و تنباکو تغذیه کرده و سوراخ‌هایی ایجاد می‌کند که علاوه بر خسارت به توتون و تنباکو با باقی گذاشتن فضولات خود در آنها موجب ایجاد بوی بد و طعم نامطبوع در کالای تولیدی از آنها می‌شود.



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , حوادث , سلامت و پزشکی , علمی , ,
:: برچسب‌ها: توتون آلوده , دخانیات , سلامتی , دخانیات برای سلامتی ضرر دارد , خسارات ناشی از سیگار و دخانیات ,
:: بازدید از این مطلب : 380
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : یک شنبه 19 مرداد 1393
.

سلامت نیوز: ورزش ایروبیک یکی از بهترین تمرینات برای کاهش وزن است اما این کار نیاز است تا برای بهینه سازی نتایج با فعالیت و رژیم غذایی ترکیب شود. اگر شما امید به از دست دادن مقدار قابل توجهی از وزن با رژیم غذایی و ورزش دارید مهم است که فعالیت هایی معمول خود را به جای عضله سازی برای کاهش وزن ایده آل تنظیم کنید.

 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از سایت رژیم سلامتی،مقدار ورزش به مقدار کاهش وزن هدف شما بستگی دارد. شما باید حدود 3500 کالری برای از دست دادن یک پوند چربی بسوزانید. شما می توانید این مقدار کالری سوزی را با رژیم غذایی یا افزایش فعالیت بدنی انجام دهید. روال اکثر کاهش وزن موفقیت آمیز به طور کلی ترکیب این دو روش برای بهبود سلامت جسمی می باشد. البته، اگر شما در کاهش کالری در رژیم غذایی خود برنامه ریزی می کنید مهم است که مطمئن شوید که شما هنوز کالری به اندازه کافی برای حفظ افزایش سطح فعالیت مصرف می کنید. اکثر روال ورزش های در نظر گرفته شده برای کاهش وزن، تمرکز در روی ورزش های هوازی دارد. بزرگسالان به طور معمول توصیه به دریافت حداقل 150 دقیقه فعالیت هوازی در هفته، در سطح متوسط نیاز دارند. که همچنین باید با 75 دقیقه فعالیت هوازی شدید همراه باشد. این فعالیت ها را می توان در میان چند روز، در جلسات 10 دقیقه ای یا بیشتر تقسیم کرد. علاوه بر فعالیت های هوازی، بزرگسالان باید حداقل دو جلسه آموزش ورزش قدرتی در طول هفته خود داشته باشند. این فعالیت ها برای کمک به ارتقاء رشد عضلانی است و می توانید توانایی های ورزشی خود را افزایش دهید و به جلوگیری از آسیب ورزش های هوازی کمک کنید. به طور کلی، هدف انجام 30 دقیقه فعالیت بدنی در روز است که باید بطورمتناوب باشد و نوع فعالیت شما هر روز طوری باشد که بر روی بخش خاصی از بدن شما فشار وارد نشود.

 

بهترین تمرین برای کاهش وزن

 

به عنوان یک قاعده کلی و پایدار، فعالیت های ریتمیک که چند گروه عضلات بزرگ در آنها به کار می افتد می تواند به عنوان ورزش هوازی به حساب آید. هدف این است که کار ریه ها سخت تر نشود و اکسیژن بیشتری به سراسر بدن پمپ شود.

ورزش هوازی - هر تعدادی از فعالیت ها، مانند آیروبیک می تواند به عنوان ورزش هوازی محسوب شود. هر ورزشی از راه رفتن، بولینگ و تای چی می تواند به از دست دادن وزن شما کمک کند اگر شما انجام این وظایف را به طور مداوم انجام دهید. فعالیت های کندتر مانند پیاده روی یا شنا فعالیت های در حد متوسط است و می تواند اغلب در طول هفته انجام می شود. فعالیت های شدید تر مانند دویدن یا بازی بسکتبال می تواند دو تا سه بار در هفته به عنوان بخشی از جلسات آموزشی انجام شود.

تمرینات قدرت پرورشی - این ورزش را می توان در محل های سنتی مانند یک باشگاه ورزشی با استفاده از barbells انجام دهید اما شما همچنین می توانید فعالیت هایی که برای تمرینات قدرتی می باشد در خانه نیز انجام دهید. شما همچنین می توانید فعالیت هایی مانند باغبانی که نیاز است چندین اشیاء سنگین را در طول روز جابجا کنید انجام دهید.

یک روال را انتخاب کنید - بسیاری از فیلم های ورزشی هوازی هستند که شما می توانید در خانه دنبال کنید اگر شما این روال را انجام می دهید مطمئن شوید که برای مبتدیان ایده آل باشد شما همچنین می توانید یک تردمیل یا دوچرخه ثابت در خانه داشته باشید و از آنها استفاده کنید.

فعالیت ها - برای کسانی که نمی خواهند از بسیاری از تجهیزات به منظور از دست دادن وزن استفاده کنند فعالیت های بسیاری وجود دارد که شما می توانید در داخل خانه یا خارج از منزل برای از دست دادن وزن، انجام دهید. بالا رفتن از پله ها، دویدن در خارج از منزل و یا بازی های ورزشی می تواند به شما در از دست وزن بدون تجهیزات کمک کند. تا زمانی که شما در حال انجام فعالیت هستید ضربان قلب خود را به مدت 10 - 30 دقیقه بالا ببرید سپس شما می توانید فعالیت ورزشی هوازی انجام دهید که ممکن است به شما در از دست دادن وزن کمک کند. انواع تمرینات قلبی عروقی شامل آهسته دویدن، دو سرعت، پیاده روی قدرت، دوچرخه سواری، پیاده روی، شنا، نخ ریسی و کلاس های ایروبیک در کاهش وزن موثر است.

ورزش هایی مانند تردمیل ( دستگاه یا دویدن در خارج منزل )، اسکی ( با دستگاه یا خارج از منزل )، وزش های قدرتی قایقرانی ( 20 – 40 دقیقه )، ایروبیک پله، دوچرخه سواری ( ثابت یا خارج از منزل )، شنا ( عالی و تمام بدن در حال ورزش بدون فشار بر روی مفاصل )، پرش طناب ( ورزش از دست دادن وزن به طور جدی ساده، اما موثر )، صخره نوردی ( ترکیبی از ورزش های قلبی عروقی با تمرینات قدرتی ) برای از دست دادن وزن موثر هستند.

پیاده روی یک تمرین ایده آل برای کاهش وزن است - هیچ تجهیزاتی، به غیر از یک جفت کفش پیاده روی مناسب و معقول نیاز ندارد و به عضویت در ورزشگاه برای انجام آن نیاز ندارید. این یک تمرینی است که کمترین آسیب را به زانو و باعث صدمات فشاری دیگر نمی شود لذا شما مجبور نیستید برای هفته ها یا حتی ماه ها به علت آسیب های ورزشی از ورزش کردن محروم شوید. برای کسانی که دارای مشکلات سلامتی مانند ( چاقی و بیماری های قلبی ) هستند پیاده روی با شدت کم، از فعالیت های موثر در کاهش وزن است که می تواند به سلامت کلی کمک کند و همچنین سبب سلامت روان شود. بسته به مقدار وزن شما، راه رفتن با سرعت چهار مایل در ساعت بین 5 و 8 کالری در هر دقیقه و یا بین 225 و 360 کالری برای یک پیاده روی 45 دقیقه ای می سوزاند. با 45 دقیقه راه رفتن در روز، شما می توانید یک پوند از وزن خود را در یک هفته کاهش دهید. اگر شما نزدیک محل کارتان زندگی می کنند و یا برای رفتن به فروشگاه، از وسایل حمل و نقل استفاده نکنید و پیاده روی را انتخاب کنید.

اگر به شدت اضافه وزن دارید و یا شما از شرایطی مانند بیماری های قلبی رنج می برند باید قبل از انجام هر برنامه ورزشی با دکتر خود مشورت کنید این مهم است که پزشک تعیین کند که چه سطح از فعالیت برای شما ایمن است اگر شما با فعالیت بدنی شدید فشار بیشتری به قلبتان وارد کنید این ممکن است بسیار خطرناک باشد دکتر شما نیز ممکن است به شما در تنظیم یک رژیم غذایی کمک و سطح کالری شما را برای ترویج کاهش وزن سالم، تعیین کند.

توجه: به خاطر داشته باشید که ورزش فقط یک بخشی از یک برنامه کاهش وزن موفقیت آمیز است.

 



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , ورزشی , سلامت و پزشکی , ,
:: برچسب‌ها: سلامتی , لاغری , چاغی , چگونه لاغر شویم , چگونه ورزش کنیم , حرکات ورزشی , ساعات ورزشی ,
:: بازدید از این مطلب : 377
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : یک شنبه 19 مرداد 1393
.

سلامت نیوز: مدیرعامل بیمارستان میلاد وابسته به سازمان تأمین اجتماعی گفت: نوبت‌دهی و پذیرش بیماران تهرانی و شهرستانی‌ در بیمارستان میلاد از اول شهریور ماه به صورت تلفنی و غیرحضوری انجام خواهد شد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، دکتر محمودرضا فیاض در نشست با خبرنگاران با اشاره به این‌که 25 درصد نوبت‌دهی به بیماران به صورت اینترنتی است، افزود: از اول شهریور ماه تمامی نوبت‌دهی از طریق تلفن 84090 به صورت غیرحضوری است اما بیمارانی که از بیمارستان‌ها و مراکز ملکی تأمین اجتماعی در قالب نظام ارجاع نامه ارائه می‌کنند، بدون نوبت پذیرش می‌شوند. البته در حال حاضر 17 درصد بیماران در قالب نظام ارجاع در این بیمارستان مداوا می‌شوند.

وی راه‌اندازی درمانگاه جدید برای پذیرش بیماران را از دیگر برنامه‌های جدید بیمارستان میلاد اعلام کرد و گفت: ورودی‌های بیمارستان میلاد 10 درصد افزایش یافته برای ارائه خدمات بهتر، درمانگاه مجهز دیگری در راستای طرح نظام ارجاع راه‌اندازی می‌شود.

 



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , ,
:: برچسب‌ها: پذیرش غیر حضوری , بیمارستان میلاد , ثبت نام غیر حضوری , مدیر عامل بیمارستان میلاد ,
:: بازدید از این مطلب : 300
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : یک شنبه 19 مرداد 1393
.

یک متخصص تغذیه با بیان اینکه سلامت پوست و جوانی در طول عمر به تغذیه سالم وابسته است، اظهار کرد: چگونگی تغذیه مادر در هنگام بارداری نقش موثری در سلامتی جسمی و روحی افراد دارد و این روند از هنگام تشکیل نطفه در رحم آغاز می‌شود.

دکتر علی اکبر سهیلی آزاد در گفت وگو با خبرنگار ایسنا، با اشاره به اینکه برای نگهداری از پوست و حفظ جوانی باید به تغذیه توجه ویژه شود، گفت: تندرستی با تغذیه مناسب امکان پذیر و به معنای برخورداری کامل از مواهب طبیعی و عاری بودن از هر نوع استرس و فشار عوامل محیط اطراف است. این عوامل با ورود به ارگانیسم بدن انسان آن را از حالت طبیعی خارج می‌کند و در عملکرد اختلال ایجاد می‌کند که در نتیجه باعث پیری زودرس می‌شود.

سوء تغذیه موجب پیری زودهنگام می‌شود

وی با تاکید بر اینکه سیل، طوفان، جنگ و خشکسالی نقش موثری در ایجاد سوء تغذیه ایفا می‌کند، اظهار کرد: ژن نامناسب، عوامل محیطی، بهداشت عمومی، مشکلات غدد داخلی و هورمون‌هایی که در کنترل اعمال مختلف بدن نقش دارند موجب پیری زودهنگام در افراد می شوند.

ویتامین E عامل خون ساز

این متخصص تغذیه با اشاره به اینکه فشار اکسیژن در گلبول قرمز خون بیشتر از سایر سلول‌ها است، خاطرنشان کرد: ویتامین E به عنوان اکسیدان نقش مهمی در جلوگیری از پیری زودرس سلول‌ها دارد و در صورت کمبود این ویتامین سلول خونی دچار اختلال و آسیب پذیری می‌شود.

وی در ادامه یادآور شد: با توجه به اینکه محل ذخیره ویتامین E در گلبول قرمز است در صورت کمبود شدید ویتامین E غشای سلول خونی از بین می‌رود و در نتیجه منجر به کم خونی می‌شود که می‌توان این کمبود را از طریق مصرف جوانه گندم ، حبوبات، جوانه غلات، گندم بو داده، شاه دانه، ذرت و کنجد جبران کرد.

نقش ویتامین A در جوانی و شادابی افراد غیرقابل انکار است

وی با بیان اینکه ویتامین A نقش مهمی در تشکیل بافت بدن مانند پوست، مجاری تنفسی و گوارشی ایفا می‌کند، گفت: در صورت کمبود و یتامین A بافت پوستی نازک می شود و تغییر شکل می‌یابد بنابراین پوست بدن شادابی و طراوت خود را از دست می‌دهد.

سهیلی آزاد افزود: همچنین کمبود ویتامین A منجر به پهن شدن سلول بافت پوستی و کمبود ترشح عرق می‌شود که در نتیجه باعث خشکی پوست بدن می‌شود.

نقش موثر آب در جوانی پوست

این متخصص تغذیه با اشاره به اینکه عدم دریافت کافی آب منجر به خشکی، عدم طراوت پوست، کسالت و بی‌حوصلگی می‌شود، خاطرنشان کرد: از عوامل بسیار موثر در جوان ماندن پوست مصرف آب به مقدار کافی در روز است. همچنین دفع به موقع مواد زاید از طریق کلیه موجب سرحالی افراد نیز می‌شود.

وی در پایان اظهار کرد: ویتامین‌ها و مواد معدنی نقش موثری در اعمال حیاتی و فیزیولوژیکی بدن ایفا می‌کند و کمبود این مواد منجر به پیری زودهنگام در افراد می‌شود.

 

منبع : همشهری آنلاین



:: موضوعات مرتبط: اخبار ( News ) , سلامت و پزشکی , علمی , ,
:: برچسب‌ها: نقش موثر آب در جوانی پوست , کمبود ویتامین , سلول بافت پوستی و کمبود ترشح عرق , ویتامین E عامل خون ساز ,
:: بازدید از این مطلب : 578
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : یک شنبه 19 مرداد 1393
.
توصیه وزارت بهداشت به حذف لبنیات پرچرب از سبد غذایی
مدیر دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت گفت: شیر و فرآورده ­های آن جزو یکی از گروه­های اصلی هرم غذایی است و ارزش غذایی آن را نمی­ شود نادیده گرفت. لذا افراد باید از شیر و ماست کم­ چرب و با چربی کمتر از 2.5 درصد استفاده کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر زهرا عبداللهی با اشاره به فواید مصرف شیر و قرار گرفتن آن در گروه های اصلی هرم غذایی گفت: افراد باید برای حفظ و تامین سلامت از شیر و ماست پاستوریزه استفاده کنند و هنگام خرید توجه داشته باشند که از شیر و ماست کم چرب و با چربی کمتر از 2.5 درصد استفاده کنند.

به گفته وی، شکل­‌گیری و استحکام استخوان­ها و سلامت دندان­ها از فواید اصلی مصرف شیر و فرآورده ­های آن است و گروه لبنیات، منبع غنی کلسیم، فسفر، ویتامین های گروه B مانند ریبو فلاوین، اسید پانتوتنیک و روی می­باشد.

مصرف شیرهای پر چرب، با روغن پالم یا بدون روغن پالم مضر است

عبداللهی افزود: مصرف اسیدهای چرب اشباع شده، باعث افزایش کلسترول، گرفتگی و انسداد عروق، ناراحتی­ های قلبی و اضافه وزن و چاقی است. چربی ­های اشباع شده باعث افزایش کلسترول بد  LDL و تری گلیسیرید می ­شوند.

وی همچنین گفت: مصرف شیر و ماست پرچرب به دلیل وجود اسید چرب اشباع شده با روغن پالم (نوعی روغن گیاهی دارای اسید چرب اشباع) یا بدون آن مضر است و افراد باید در این زمینه دقت لازم را نمایند و به دلیل مضرات هر نوع چربی­ از جمله چربی حیوانی، باید شیر و لبنیات پرچرب از سبد غذایی حذف شود.

مصرف شیر فله ­ای امکان آلودگی به تب مالت را به همراه دارد

عبداللهی خاطر نشان کرد: مردم از مصرف شیر فله­ای بپرهیزند چون امکان بروز بیماری بروسلوز (تب مالت) را به همراه دارد و در صورت عدم دسترسی به شیر پاستوریزه، باید شیر تازه را مدت 10 تا 20 دقیقه در حال هم زدن جوشانید و سپس مصرف کنند.

وی در پایان در رابطه با کیفیت لبنیات قابل عرضه در کشور گفت: وزارت بهداشت به طور دائمی بر روی عرضه این روغن نظارت دارد و آزمایشگاه­های موجود برای بررسی میزان روغن پالم در فرآورده های غذایی مجهزتر می شوند.



:: موضوعات مرتبط: سلامت و پزشکی , ,
:: برچسب‌ها: شیر فاسد , شیر و لبنیات , تب مالت/بیماری , وزارت بهداشت و درمان , توصیه سلامتی ,
:: بازدید از این مطلب : 363
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مشاورین موسسه فرزانگان رشد دانش
ت : یک شنبه 19 مرداد 1393
.

تعداد صفحات : 2
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد


موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی
مرکز مشاوره و ثبت نام موسسه

Free SEO Tools

مرکز مشاوره و ثبت نام موسسه مرکز مشاوره و ثبت نام موسسه